نه فرشته نه قدیس

(8)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
1135

علاقه مندان به این کتاب
10

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
2

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب نه فرشته نه قدیس

صبر کردم. دیشب شوهرم را کشتم. با مته دندان پزشکی کاسه سرش را سوراخ کردم. صبر کردم ببینم از جمجمه اش کبوتر می پرد بیرون یا نه، اما به جای کبوتر یک کلاغ سیاه بزرگ بیرون پرید. خسته، یا به عبارت دقیق تر، بی هیچ میل و رغبتی به زندگی از خواب بیدار شدم، همچنان که پا به سن می گذارم علاقه ام به زندگی کم می شود آیا به عمرم هیچ وقت میل خیلی زیادی به زندگی داشته ام؟ مطمئن نیستم، اما سابق بر این مطمئنا نیروی بیشتری داشتم. و نیز آرزوهایی. آدم مادام که چشم انتظار چیزی است زندگی می کند. امروز شنبه است. وقت دارم در عالم خواب و خیال به سر ببرم و خون دل بخورم. (از متن کتاب)

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی