نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر پرتهران شهر منتشر کرد: -ننه حاجیه!همه ما تو خواب غفلت بودیم که یهو موشکای عراقی و هواپیماهاشون آسمون بالا سرمون رو شکافت.تا اومدیم به خودمون بجنبیم،همه چیز به نفع عراقیا تموم شد. خونواده مو اگه کشته شدن به حرمت خاک شون بود که بعضیا می خواستن لگد مالش کنن.سنگ پرونی مو و امثال منم شده بود یه بازیس بچه گونه!یه طو بازی که فقط یه نتیجه داشت.ببام به ما می گفت:«...ای بازی که صدام و دنیا شروع کردن فقط با برد ما تموم میشه.حالا هرچی میخوان از ما بکشن...!» ننه حاجیه!مو و خونوادم که مردنا،هیچ منیتی سر مردم نداریم،روا هم نی که مورد تعریف و تمجید قرار بگیرم. ننه حاجی حیرت زده به دهان کوچک سمیره چشم دوخته بود که کلمات با بزرگی هرچه تمتم تر از آن بیرون می آمد. همچنان که او در دل تحسین می کرد،جعبه شیرینی را جلوی او گرفت وبا لبخندی معنادار به او گفت: یه شیرینی بذار دهنت و فکرکن من مادرتم.ایجوری دیگه تنها نیستی.سمیره گفت:شما عزیزم هستی.مو توای خاک غریبه نیستم که احساس تنهایی کنم،یعنی اصش هیچکی توای دنیا تنها نیس.بشیر چیزائی که از شما شنیده بود برامو تعریف کرد.ننه حاجیه!شماشنیده بود ،برامو تعریف کرد.ننه حاجیه!شما خیال داری که تنهائین.اما ایطور نیس.دلتوتن پر از حرف!حرفائی که شمان رو از تنهایی در میاره. "فروشگاه اینترنتی 30بوک"
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.