

جنگل بکر
ژوزه ماريا فره ئيرا ده کاسترو نويسنده پرتغالي که در خردسالي يتيم شده بود بيش از دوازده سال نداشت که راهي برزيل شد و در جنگل هاي آمازوني زندگي دشوار کارگران مزرعه هاي کائوچو را- نه از سر تفنن بلکه مانند تمام کارگران ديگر بر اثر نياز- آزمود. پس از بازگشت به زادگاه و آغاز زندگي روزنامه نگاري و نويسندگي، در کنار ساير آثارش جنگل بکر را که حاصل تجربه عيني اش از زندگي تحمل ناپذير کارگران مزرعه هاي کائوچو بود و به حق يکي از شاهکارهاي ادبي نئورآليسم پرتغال در دوران حکومت سالازار در نظر گرفته مي شود آفريد. جاذبه اين اثر، بلز ساندار شاعر و نويسنده بزرگ را که در ضمن شيفته سفر به سرزمين هاي اندک شناخته شده بود، برانگيخت که آن را به زبان فرانسوي ترجمه کند و به اين ترتيب شاهکار کاسترو را شناساند. اين اثر خارق العاده مستند و غنايي که به ديار آمازوني مربوط مي شود، هرچند رمان گونه است از رويدادهاي واقعي و زندگي مردمي ابتدايي، ساده، بي نوا، و گم گشته در جنگلهاي نفوذناپذير، و نيز از شعر، رقص، سنتهاي عاميانه اين مردمان سخن مي گويد. قهرمان اثر که تا حدود قابل توجهي از شخص نويسنده نشان دارد، دانشجويي جوان است که به سبب فعاليت هاي سياسي تبعيد مي شود و ناگزير به زندگي اسارت بار دسته اي از دوزخيان روي زمين که کارگران مزرعه هاي کائوچو هستند تن در مي دهد. کاسترو به ياري تجربه هاي شخصي، با نهايت مهارت واقعيت ها را بيان مي کند. به همين جهت خواننده اثر اين احساس را در خود مي يابد که آنه برايش نقل مي شود به جز تجربه هاي شخصي نيست.
شاید بپسندید














از این مترجم













