تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات شریف منتشر کرد:
دارن هاردی نویسنده‌ی کتاب ماندگار اثر مرکب این بار در کتاب سال ۲۰۱۵ خود فنون زندگی در دوران جدید را با هوشمندی و در قالب مسیر پر پیچ و خم کار آفرینی و داستان‌های واقعی و جذاب آن به ما نمایانده است.
قطلر وحشتی که دارن هاردی برای کا آفرینان ترسیم میکند و پیچ و خم‌های لرزه آورش را معرفی میکند همان اصول و مهارت‌های زندگی در این دوران است که مثل قطار وحشت بالا و پایین‌های عجیب و غریبی دارد و گاهی به آنجا می‌رسد که فراتر از ترس می‌رود و میشود آنچه نباید بشود منتها این قطار وحشت همان زندگی در دوران جدید است که دیر یا زود ما را مسافر میکند و اسیر پیچ و خم‌های‌اش.
چه کارمند باشید چه کارآفرین کتاب هاردی کتاب راهنمای شما در زندگی حرفه‌ای ست. شما مسافر این دوران هستید و این کتاب هم فنون یک زندگی سرشار و موفق را در همین دوران به شما نشان می‌دهد. پس این شما و این هم این کتاب سراسر خواندنی.
فروشگاه اینترنتتی 30بوک
نقد و بررسی تخصصی
دیوانگان ثروت‌ساز از سایت گودریدز امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.
دیوانگان ثروت‌ساز از سایت گودریدز امتیاز 4.8 از 5 را دریافت کرده است.
دارن هاردی سخنران و نویسندۀ پرفروش نیویورک تایمز و ناشر مجلۀ «موفقیت» است که با انتشارِ کتاب «اثر مرکب» در سال 2010 به شهرت رسید. کتاب دیوانگان ثروت‌ساز با عنوان اصلی The Entrepreneur Roller Coaster (ترن‌هوایی کارآفرینی) از این نویسندهٔ موفق در سال 2014 منتشر شد. در این کتاب دارن هاردی شما را با بهترین استراتژی‌هایی که تاکنون با مصاحبت از موفق‌ترین افراد روی کره زمین به‌دست آورده، آشنا خواهد کرد و چهار مهارت ضروری برای موفقیت در کارآفرینی را به شما یاد می‌دهد: فروش، استخدام، رهبری و بهره‌روی. او در این راهنمای ضروری شما را برای قدم گذاشتن در مسیر کارآفرینی آماده میکند؛ به شما هشدار می‌دهد، شما را واکسینه و راهنمایی میکند و با توسعهٔ مهارت‌هایی مانند استقلال و مسئولیت‌پذیری به شما یاد می‌دهد چطور میتوانید با خیال راحت مسیری را طی کنید که باعث شکست 66 درصد از کسب‌وکار‌های جدید میشود.
«دارن هاردی واقعاً می‌داند که چه میکند! کتاب دیوانگان ثروت‌ساز مملو از نکات هوشمندانه‌ای است که شما فوراً از آن‌ها استفاده خواهید کرد.» - باربارا کورکوران، نویسندهٔ کتاب افسانهٔ کوسه
«این کتاب منبعی باورنکردنی است! نه تنها ترکیبی جالب از مجموعه‌ای عالی از اهداف ذهنی است و مهارت‌های لازم برای تبدیل‌شدن به یک کارآفرین موفق را در اختیارتان قرار می‌دهد، بلکه به گونه‌ای ساده و درعین‌حال سرگرم‌کننده نوشته شده است که نمی‌توانید آن را یک لحظه زمین بگذارید. به شدت خواندن آن را به همه توصیه می‌کنم.» - جک کانفیلد، نویسندهٔ پرفروش کتاب سوپ مرغ برای روح
«دارن هاردی مردی در مأموریت است. او راهی برای پیشرفت به جلو یافته و آنقدر سخاوتمند بوده است که آن را با دیگران به اشتراک بگذارد.» - ست گودین، نویسندهٔ کتاب الفبای چیرگی
«زندگی مانند این است که سوار یک ترن هوایی شده باشید و همان‌طور که دارن می‌گوید، موفقیت نیز همین‌طور است. من و او هر دو موافقیم که هر یک از ما معیارهای خود را برای معنای موفقیت داریم و فهمیدن اینکه این چه معنایی دارد یک عمر زندگی می‌طلبد. اما این کتاب به شما کمک میکند موفقیت را بر اساس شرایط خودتان تعریف کنید.» - ماریا شرایور، نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز و بانوی اول سابق کالیفرنیا
«دارن هاردی نه تنها خودش به سواری بر این ترن هوایی تسلط پیدا کرده، بلکه زمانش را با بزرگ‌ترین کارآفرین زندهٔ امروز گذرانده و با بسیاری از آن‌ها مصاحبه کرده است. این کتاب راهنمای شماست تا پتانسیل خود را آزاد کنید و غول کارآفرین منتظر را در درون خود بیدار کنید.» - آنتونی رابینز، نویسندهٔ کتاب به سوی کامیابی
اگر دوست دارید کسب‌وکار خودتان را به راه بیندازید و رؤیای کارآفرین‌شدن را در سر می‌پرورانید، ابتدا باید بدانید کارآفرین‌های بزرگ چطور فکر می‌کنند و این کتاب همین را به شما نشان می‌دهد. اگر هم کسب‌وکار خودتان را دارید با خواندن کتاب دیوانگان ثروت‌ساز یاد می‌گیرید که چطور میتوانید رویای بزرگ‌تری در سر بپرورانید و کسب‌وکارتان را گسترش دهید.
«اگر در هر شهربازی، کنار قطار وحشت قدم بزنید و نگاهی به چپ بیندازید یا راست، یعنی جایی که مسیر قطار شروع میشود، احتمال دارد این صحنه را ببینید: کودکی مضطرب به تخته‌ای درجه‌بندی شده تکیه داده و ایستاده. هر خط آن تخته، یک اینچ را نشان می‌دهد و همیشه یک خط وجود دارد که از همه مهم‌تر است. خطی‌ست که قد استاندارد را برای سوارشدن به قطار وحشت مشخص میکند. یک کودک برای آن‌که به آن خط برسد، هر کاری میکند. روی نوک پاهای‌اش می‌ایستد. نفس‌اش را حبس میکند. داخل کفش‌های‌اش چیزی می‌گذارد. موهای‌اش را پوش می‌دهد. هر کاری که بتواند او را کسری از اینچ بلندتر نشان دهد. کودک مضطرب با موهای پوش داده‌شده در انتظار حکم می‌ماند. قدش برای سوارشدن به قطار کافیست؟ به طور فیزیکی می‌تواند از نشیب‌ها، پیچ‌وخم‌ها و حالا معکوس‌شدنی جان سالم به در ببرد؛ یعنی همان‌ها که باعث میشود مسافران قطار وحشت جیغ‌های گوش‌خراش بکشند؟ سوارشدن برای‌اش امن است؟ باور بکنید یا نه، این درست مثل نقطه‌ی شروع سفر کارآفرینی‌تان است. دقیقا همان لحظه‌‌های قبل از تصمیم‌گیری که با اضطراب شدید، شرایط را بررسی می‌کنید تا ببینید میتوانید از پس‌اش برآیید یانه؛ و هر چند هیچ مسوولی وجود ندارد که اگر کم آوردید به شما انگیزه دهد، مقرراتی برای پذیرش وجود دارد.»
«آن روز عصر، کنفرانس گروهی و نهایی‌ام را ارائه دادم و طبق معمول به موعد مقرر خیلی نزدیک شده بودم. تقریبا همه‌ی آدم‌ها در حالی از اتاق بیرون رفتند که آماده‌ی بهترکردن دنیا به سادگی یک آب خوردن بودند. فقط یک نفر دیگر را باید استخدام می‌کردم تا به هدف‌ام برسم و به خودم جایزه بدهم. خوش‌شانس بودم. یک نفر مانده بود: زنی پنجاه و چند ساله. او را به دفتر کارم بردم و برنامه‌ی کلی‌ام را برای‌اش توضیح دادم. در مورد آیند‌ه‌ی باشکوه‌اش صحبت کردم؛ آن هم به ازای هزینه‌ی کم و قابل چشم‌پوشی 5 هزار دلار برای شروع. وقتی سخنرانی کامل‌ام تمام شد، بدن‌اش داشت می‌لرزید. با اضطراب گفت: «این خیلی عالی‌ست. همسر من اخیرا از دنیا رفته و من واقعا به منبع درآمد دیگری احتیاج دارم. ولی...» لب‌اش را گزید و نگاه‌اش را انداخت پایین و ادامه داد: «این آخرین پولی‌ست که دارم. کل پس‌اندازم همین است.» یک لحظه مکث کرد و بعد با جدیت و صداقت نگاه‌ام کرد و گفت: «شما به نظر همکار خوبی می‌آیید. به شما اعتماد دارم. راست‌اش را بگویید، آيا این واقعا برای من مناسب است؟» سؤال آخرش بی‌جواب ماند؛ چون زل زد به چشمان‌ام. نگاه‌اش تکان‌ام داد. آسیب‌پذیری‌اش؛ صداقت‌اش؛ اعتمادش شگفت‌زده‌ام کرد و این موضوع هم که تصمیم‌گیری در مورد آینده‌اش را واگذار کرد به من. باید تصمیم می‌گرفتم. اگر جواب مثبت می‌دادم، آخرین پس‌اندازش را می‌داد به من، به سازمان من می‌آمد و من می‌توانستم قسط ماهانه‌ام را بدهم.»
«علاقه مثل جریان برق است در کلید لامپ. همیشه آن‌جاست. حتی وقتی لامپ خاموش است، جریان برق آن‌جاست. در کابل‌ها منتظر مانده تا روشن شود. هیچ‌کس آن اطراف پرسه نمی‌زند و از خودش نمی‌پرسد که برق کجا مخفی شده است. اگر می‌خواهید علاقه را حس کنید، مثل جریان برق، فقط کافیست که کلیدش را فشار دهید. چطور کلیدش را فشار دهید؟ چهار کلید روشنایی برای روشن‌کردن علاقه‌تان وجود دارد که در سروقلب‌تان هستند، نه زیر کوسن‌های مبل‌تان.
کلید شماره‌ی یک: در مورد کاری که می‌کنید، علاقه به خرج دهید
این همان کلیدی‌ست که همه روی‌اش متمرکز می‌شوند و معتقدند تنها چیزی‌ست که اهمیتی تدارد. این طور نیست. اشتباه نکنید. این فقط یک کلید است؛ ولی در ضمن، همان کلیدی‌ست که باید بیشتر از همه حواس‌تان به آن باشد. شنیده‌ام که مردم همیشه می‌گویند: ولی من علاقه‌ای به کارم ندارم. (موقع خواندن این جمله از صدایی زیر و جیغ‌مانند استفاده کنید). می‌دانم که فکر می‌کنید باید یکی زندگی با کیفیت و پر از هیجان بی‌وفقه داشته باشید، می‌دانم این چیزی‌ست که مردم به شما می‌گویند. ولی این‌جوری اتفاق نمی‌افتد. می‌پرسید: «آره، ولی در مورد آدم‌های مشهوری مثل بونو، برانسون و آپرا چطور؟» به من اعتماد کنید. اگر نگاهی به کارنامه‌ی کاری‌شان بیندازید، دیگر فکر نمی‌کنید 95درصد مواقع خوش می‌گذرانند. اشتباهی که مردم می‌کنند این است که بر اساس حالت «روی صحنه»ی آدم‌های مشهور قضاوت می‌کنند؛ نه درباره‌ی پشت صحنه‌ی زندگی واقعی‌شان.»
چه چیزهایی برای ادامهٔ حیات و به موفقیت رسیدن یک کسب‌وکار لازم است؟ دارن هاردی معتقد است که کارآفرینی در وجود همهٔ مردم ریشه دارد ولی این بدان معنا نیست که همه می‌توانند سوارِ ترن‌هوایی کارآفرینی شوند و با مشکل و مسئله‌ای مواجه نشوند. خیلی از کسانی که در این راه قدم گذاشته‌اند با کسب‌وکارشان کلنجار می‌روند چون هیچ‌کس به آن‌ها نکات مهم در این زمینه را یاد نداده است. خیلی از کسب‌وکارها نیز به دلیل عدم آگاهی و نداشتن شفافیت و حمایت برای تسلط بر مسیر شکست می‌خورند. اما کتاب دیوانگان ثروت‌ساز، آموزش راندن در ترن کارآفرینی است. با کمک این کتاب میتوانید قدرت بیشتری پیدا کنید و بدانید به‌عنوان یک کارآفرین از مسیر پیش‌روی خود چه انتظاری باید داشته باشید. دیگر اینکه این کتاب شما را برای مسیر مجهز میکند و مهارت‌های واقعی از فروش تا رهبری و توانایی تولید را به شما یاد می‌دهد. در قدم بعدی این کتاب به شما کمک میکند اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا کنید و بتوانید در مسیری که پیش گرفته‌اید به موفقیت برسید.
فصل اول: قَدی که احتیاج است
فصل دوم: کمربند ایمنی را ببندید
فصل سوم: به موتور سوخت رسانی کنید
فصل چهارم: پُرکردنِ صندلی‌های خالی
فصل پنجم: سواری در صندلی جلو
فصل ششم: سرعت گرفتن
فصل هفتم: دست‌ها بالا
فصل هشتم: به دوربین لبخند بزنید
حُسن ختام
حرف آخر
• کتاب اثر مرکب نوشتهٔ دارن هاردی سخنران و نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز است. این کتاب یکی از موفق‌ترین کتاب‌های او است که در آن از تأثیر مستقیم تصمیمات روزانه بر مسیر و موفقیت نهایی یا عدم موفقیت ما در زندگی می‌گوید. او در این کتاب به شما نشان می‌دهد که چطور میتوانید با تغییر روزانهٔ عادت‌های خود، عادت‌های بد خود را تغییر دهید و در نتیجه به موفقیت برسید.
• کتاب بهترین سال زندگی تو اثر دیگری از دارن هاردی سخنران و نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز است. هاردی در این کتاب فرآیند طراحی هدف‌گذاری و نوشتن برنامهٔ سالیانه برای رسیدن به اهداف را به شما یاد می‌دهد و به شما نشان می‌دهد چطور میتوانید طی چند ماه از بسیاری افراد جلو بیفتید.
دارن هاردی سخنران و نویسندۀ پرفروش نیویورک تایمز و ناشر مجلۀ موفقیت است. هاردی اولین کسب و کار خود را در سن 18 سالگی به راه انداخت و بیش از 25 سال یکی از چهره‌های اصلی رسانه‌ها در زمینه موفقیت و کسب‌وکار و سرپرست سه شبکۀ تلویزیونی بود. در سال 2007 دارن هاردی ناشر مجلۀ موفقیت شد. در دسامبر 2015 هاردی اعلام کرد که دیگر ناشر مجلۀ موفقیت نیست و قصد دارد به دنبال فرصت‌های جدید برود. دارن هاردی به واسطۀ شغلش دسترسی بی‌سابقه‌ای برای آشنایی، تحقیق و مصاحبه با افراد مشهور و موفق مثل ریچارد برانسون، استیو جابز، وارن بافت، دونالد ترامپ، هوارد اشولتز، چارلز شواب و جف بزوس داشته است. هاردی که همچنین نویسنده، کارآفرین و سخنرانی پرطرفدار است، با خلق «اثر مرکب» و «قطار کارآفرینی» به یکی از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز تبدیل شد. هاردی نیز مانند آنتونی رابینز و برایان تریسی شاگرد مستقیم جیم ران است. دارن هاردی را بیشتر به خاطر کتاب مبحبوبش اثر مرکب می‌شناسند که هنوز هم منتقدان برتر این کتاب را بهترین اثر او تا به امروز می‌دانند. سخنرانی‌های هاردی آنقدر حرفه‌ای است که انجمن ملی سخنرانان به او لقب الگوی اثرگذاری را داده است.
نشر نگاه نوین
یک کتاب بی‌نظیر دیگه از دارن هاردی 👌🏻 این کتاب واقعاً پر از درس‌های عالی برای کارآفرین شدنه و در واقع مسیر کارآفرینی رو برای تمامی افرادی که می‌خوان پا به این عرصه بذارن روشن توضیح می‌ده. این کتاب رو باید به قول نویسنده 6 بار خوند.