هستی و نیستی
3٫0
(61)
2 نظر
نویسنده:
مترجم:
قیمت:
780٬000 تومان
دفعات مشاهده کتاب
7014
علاقه‌مندان به این کتاب
102
می‌خواهند کتاب را بخوانند.
2
کتاب را پیشنهاد می‌کنند
7
کتاب را پیشنهاد نمی‌کنند
1
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات نيلوفر منتشر کرد: نخستين ترجمه فارسي از متن کامل هستي و نيستي، (جستاري در هستي شناس پديدارشناختي)، مهمترين اثر فلسفي ژان پل سارتر اينک در اختيار شماست. شاهکاري فلسفي و نمايانگر معناي زندگي در سده بيستم. سارتر که به يقين از تاثيرگذارترين متفکران سده هاي اخير است در اين کتاب رويکردي تازه و انقلابي به رابطه پيچيده انسان و جهان دارد. هرچند در زمان نگارش کتاب در گيرو دار جنگي مهيب، دلبسته آثار ادموند هوسرل و به ويژه هستي و زمان مارتين هايدگر بود. اما اين کتاب تجربه اوست در آزادي. گزينش اوست براي آزادي. اينجا مي بينيم انديشه هاي تجريدي هستي شناسانه هرگاه به قلم اديبي توانا نوشته شود چه شيرين و جذاب خواهد بود. کتاب هزار حسن دارد، اما اگر فقط يکي مي داشت اين است که عشق به دانايي را در دل خواننده زنده نگه مي دارد. بابک احمدي فروشگاه اينترنتي 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9789644486456
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
گالینگور
جلد کتاب
وزیری
تعداد صفحه
856 صفحه
نوبت چاپ
6
وزن
1370 گرم
سال انتشار
1402
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
اشکان نعمت زاده
12 مرداد 1402
کتاب سنگینیه بخصوص که یه ارتباط بینامتنی با هستی و زمان هایدگر هم داره و از این منظر بسیار پیچیده میشه. اساس فلسفه اگزیستانسیالیسم سارتر در این کتاب تبیین میشه. برای فهمش به کتاب هستی و زمان هایدگر و درک مفاهیمی مانند دازاین نیازمندید. خود من خیلی خوب نفهمیدم ولی همون قدر که متوجه شدم لذت بردم
منا مختاری
25 اسفند 1400
کتاب هزار حسن دارد اما اگر فقط یکی داشت این بود که عشق به دانایی را در دل خواننده زنده نگاه می دارد.
نظرها (2)
اشکان نعمت زاده
12 مرداد 1402
کتاب سنگینیه بخصوص که یه ارتباط بینامتنی با هستی و زمان هایدگر هم داره و از این منظر بسیار پیچیده میشه. اساس فلسفه اگزیستانسیالیسم سارتر در این کتاب تبیین میشه. برای فهمش به کتاب هستی و زمان هایدگر و درک مفاهیمی مانند دازاین نیازمندید. خود من خیلی خوب نفهمیدم ولی همون قدر که متوجه شدم لذت بردم
منا مختاری
25 اسفند 1400
کتاب هزار حسن دارد اما اگر فقط یکی داشت این بود که عشق به دانایی را در دل خواننده زنده نگاه می دارد.
جمله مورد علاقه‌ات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
1
همه چیز به نحوی جریان دارد که گویی ناگزیر بوده ام که مسئول باشم. من در جهان به حال خود واگذاشته شده ام به این معنی که خود را ناگهان تنها و بی یاور در جهانی درگیر میبینم که مسئولیت کاملش را بر عهده دارم و هیچگونه تلاشی برای اینکه بتوانم حتی یک لحظه خود را از این مسئولیت بیرون بکشم کارساز نخواهد بود
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
همیشه میتوانم به عنوان انسان با هر آنچه برایم رخ میدهد مقابله کنم زیرا هرچه برای انسان به دست انسانهای دیگر و به دست خود او رخ میدهد چیزی جز امری انسانی نیست فجیع ترین موقعیتهای جنگی و بدترین شکنجه ها وضعیتی غیرانسانی نمی آفرینند وضعیت غیرانسانی وجود ندارد
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
لذت همچون- دردی بسیار شدید - موجب پیدایش نوعی آگاهی تأملی میشود که توجه به لذت است منتها لذت به معنی مرگ شهوت و ناکامی آن است لذت مرگ شهوت است چون نه تنها ارضای آن بلکه پایان و حد نهایی آن است.
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
هستی است که استمرار مییابد یا استمرار است که هستی است و اگر استمرار هستی باشد در این صورت برگسون باید به ما بگوید که ساختار وجودی استمرار چیست؛ و اگر بر عکس هستی است که استمرار مییابد باید چیزی را که در وجود آن باعث تداومش می شود، نشان دهد.
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
امکان ندارد بتوانم چیزی دربارۀ خود بگویم که در حینی که آن را بر زبان می آورم، عاری از حقیقت نشده باشد هر حکمی که درباره خود صادر میکنم هنگامی که میخواهم آن را صادر کنم دیگر نادرست است، یعنی من به چیزی دیگر مبدل شده ام اما چیزی دیگر را به چه معنا باید گرفت؟
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
نمیتوان دربارۀ زندگی انسانها تا پیش از مرگشان اظهار نظر کرد و گفت که خوشبخت بوده اند یا بدبخت
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
غریزه نه درست است و نه نادرست چون برای خود وجود ندارد غریزه، صرفاً و عیناً مثل این میز است که فی نفسه نه درست است و نه نادرست بلکه تنها واقعی است.
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
هستی برای اینکه درک شود هیچ نیازی به نیستی ندارد و می توانیم مفهوم آن را به طور کامل وارسی کنیم بی آنکه کوچکترین نشانی از نیستی در آن .ببینیم اما بر عکس نیستی که نیست تنها میتواند وجودی عاریتی داشته باشد از هستی است که هستی خود را کسب می.کند نبود هستی اش تنها در محدوده هستی احساس میشود و زوال کامل هستی به معنی ظهور فرمانروایی نا هستی نیست
بریدهها (8)
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
1
همه چیز به نحوی جریان دارد که گویی ناگزیر بوده ام که مسئول باشم. من در جهان به حال خود واگذاشته شده ام به این معنی که خود را ناگهان تنها و بی یاور در جهانی درگیر میبینم که مسئولیت کاملش را بر عهده دارم و هیچگونه تلاشی برای اینکه بتوانم حتی یک لحظه خود را از این مسئولیت بیرون بکشم کارساز نخواهد بود
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
همیشه میتوانم به عنوان انسان با هر آنچه برایم رخ میدهد مقابله کنم زیرا هرچه برای انسان به دست انسانهای دیگر و به دست خود او رخ میدهد چیزی جز امری انسانی نیست فجیع ترین موقعیتهای جنگی و بدترین شکنجه ها وضعیتی غیرانسانی نمی آفرینند وضعیت غیرانسانی وجود ندارد
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
لذت همچون- دردی بسیار شدید - موجب پیدایش نوعی آگاهی تأملی میشود که توجه به لذت است منتها لذت به معنی مرگ شهوت و ناکامی آن است لذت مرگ شهوت است چون نه تنها ارضای آن بلکه پایان و حد نهایی آن است.
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
هستی است که استمرار مییابد یا استمرار است که هستی است و اگر استمرار هستی باشد در این صورت برگسون باید به ما بگوید که ساختار وجودی استمرار چیست؛ و اگر بر عکس هستی است که استمرار مییابد باید چیزی را که در وجود آن باعث تداومش می شود، نشان دهد.
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
امکان ندارد بتوانم چیزی دربارۀ خود بگویم که در حینی که آن را بر زبان می آورم، عاری از حقیقت نشده باشد هر حکمی که درباره خود صادر میکنم هنگامی که میخواهم آن را صادر کنم دیگر نادرست است، یعنی من به چیزی دیگر مبدل شده ام اما چیزی دیگر را به چه معنا باید گرفت؟
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
نمیتوان دربارۀ زندگی انسانها تا پیش از مرگشان اظهار نظر کرد و گفت که خوشبخت بوده اند یا بدبخت
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
غریزه نه درست است و نه نادرست چون برای خود وجود ندارد غریزه، صرفاً و عیناً مثل این میز است که فی نفسه نه درست است و نه نادرست بلکه تنها واقعی است.
سید مجتبی پژمان
21 فروردین 1403
0
هستی برای اینکه درک شود هیچ نیازی به نیستی ندارد و می توانیم مفهوم آن را به طور کامل وارسی کنیم بی آنکه کوچکترین نشانی از نیستی در آن .ببینیم اما بر عکس نیستی که نیست تنها میتواند وجودی عاریتی داشته باشد از هستی است که هستی خود را کسب می.کند نبود هستی اش تنها در محدوده هستی احساس میشود و زوال کامل هستی به معنی ظهور فرمانروایی نا هستی نیست
شاید بپسندید
از این نویسنده
از این مترجم
780٬000 تومان