طبل حلبی

طبل حلبی

(97)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
7217

علاقه مندان به این کتاب
146

می‌خواهند کتاب را بخوانند
8

کسانی که پیشنهاد می کنند
11

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
1

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب طبل حلبی

برای درک درست و ارزشگزاری گونترگرانس نخست باید شاهکارش طبل حلبی را خواند بدون خواندن این اثر هر نوع اظهار نظر قطعی پیش داوری صرف است. گرایش گونترگراس به نویسندگانی چون رابله و سروانتس و شیوه نوشتن و فضای داستانی آنها و به کار گرفتن اسطوره و افسانه و فابل و انتخاب آدمهای گوژپشت و گورزاد و غمبادی و سگ و موش و گربه همه از این رهگذر است.آدمهای گراس اغلب مجنون و معیوب و علیل اند اغلب دلقک اند اما از نیرویی عجیب و شیطانی برخوردارند از نیروی قهرمان سازی... طبل حلبی اثری است فلج کننده،خواننده را در چنگال خود می گیرد و آنگاه با سر در گنداب زندگی دهشتزا رهایش می کند. کامران فانی (از مقدمه موش و گربه)

نظرات کاربران (2)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • رضا رضایی
    • پاسخ به نظر

    و اما حماسه ای که از دل این نویسنده ب می آید تا حد دیوانه کننده ای واقعی و جادوییست او خود جنگ را تجربه کرده و تصویر ادیبانه و وسیعی که از آن دوران بدست میدهد تا حد بالایی شایسته چند بار خواندن را دارد

  • تصویر کاربر

    • علیرضا شیرزاده
    • پاسخ به نظر

    یک اثر عظیم و نمادین که اسطوره ها را با پلشتی زندگی پیوند می زند. به شخصه دو بار خوندمش و بعضی لحظاتش فراموش نشدنیه

بریده ای از کتاب (4)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    تردید مادر ایمان است و کسی که شک میکند عمر ایمانش درازتر است.

  • تصویر کاربر

    • منا مختاری
    • 1

    لوبزاک طنز تندی داشت و سرچشمه ی طنزش همان قوزش بود، او می گفت این قوز من صاف می شود اما کمونیست ها پیش نمی روند. مسلم بود که قوزش صاف شدنی نبود. ماندنی بود و استواریش، نشان حقانیت او و در نتیجه حقانیت حزب می شد و از اینجا می شود نتیجه گرفت که قوز، استوارترین پایه ی ایدئولوژی است.

  • تصویر کاربر

    • منا مختاری
    • 1

    آن روزها از این جور نشانه ها که از نزدیکی مصیبت خبر می داد، کم نبود. مصیبت، چکمه هایی می پوشید که پیوسته زمخت تر می شد و قدم هایی پیوسته بلند تر و پر صداتر بر می داشت تا همه جا گیر شود.

  • 1
  • 2
عیدی