آنچه همیشه مایه تاسف آدم می شود کسب عادت های بیهوده است.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نیلوفر منتشر کرد:
در این رمان، نوشته «ویلیام فاكنر» (1896 - 1897) نویسنده آمریكایی، ماجرای سی سال از زندگی خانوادهی "كامپسون" كه در جنوب زندگی میكنند بیان شده است. فاكنر در این رمان، فساد جامعه پهناور در سرزمینهای جنوب را وصف كرده است. "بنجی" یكی از پسران خانواده كامپسون، حالاتی غیر عادی دارد و منظورش را با فریادهای دلخراش بیان میكند "كواتین"، پسر بزرگتر خانواده به گونهی ناخوشآیندی مجذوب خواهرش "كاری" است و این دختر خود رای و هوسران دلدادهای نیز دارد. كوانتین برای ادامه تحصیل به هاروارد میرود. او كه فكری تیره و روحی غمگین دارد چندی بعد خودكشی میكند. در این هنگام خانواده، كادی را كه باردار شده شوهرش میدهند. یك سال بعد، شوهر كادی او را از خود میراند و كادی نیز دخترش را كه مانند داییاش "كوانتین" نام دارد. تنها و بیسرپرست رها میكند. "جیسون" پسر دوم خانواده كه جوانی حریص، متقلب و وقیح است، بعد از مرگ پدر و مادر، سرپرست خانواده میشود و چون كینه خواهرش كادی را در دل دارد، دخترش كوانتین را آزار میدهد و.....
فروشگاه اینترنتی 30بوک
خشم و هیاهو نوشتۀ ویلیام فاکنر است که در سال 1929 به چاپ رسید و نابودی و سقوط خانوادۀ اشرافی کامپسون را از چهار دیدگاه مختلف شرح میدهد. بسیاری از صاحب نظران این اثر را بهترین اثر فاکنر دانستهاند. خواندن بخش اول رمان کمی دشوار است و بسیاری از خوانندگان توانا از خواندنش منصرف شدند. فاکنر تعجب نکرد، او قبل از انتشار به نمایندهاش گفته بود که بخشهای مربوط به شخصیت بنجی باید با رنگهای مختلف چاپ شود تا خواندن متن سادهتر باشد اما ناشر با ناراحتی به فاکنر گفت که این امر امکانپذیر نیست. اما در سال 2012 انجمن فولیو نسخۀ محدودی از رمان را در چند رنگ چاپ کرد.
در ادامه توضیحاتی ارائه کردهایم تا خواندن رمان خشم و هیاهو برایتان لذتبخشتر و راحتتر شود. پس حتماً توضیحات ما را در ادامه مطالعه کنید.
رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر، چهارمین رمان فاکنر که در سال 1929 به چاپ رسید. این کتاب به دلیل ساختار موضوعی غیرخطی و سبک روایی غیر متعارفش قابل توجه است.
بخشهای مختلف کتاب
رمان به چهار بخش تقسیم شده است. سه مورد اول از دیدگاه سه پسر کامپسون بیان میشود: بنجامین (بنجی، با اسم تولد موری)، «احمق»، کوئنتین، دانشجو و جیسون، تاجر شکست خورده. بخش چهارم راویای دارد که به همه چیز واقف است. تمام اتفاقات غیر از بخش دوم در بخش خیالی یوکناپاتاوفا، میسیسیپی در آوریل 1928 رخ میدهند.
این چهار بخش با اینکه متفاوتند اما از لحاظ جنبههای مهم با هم همپوشانی دارند. در اصل همهشان یک داستان را روایت میکنند. رمان خشم و هیاهو در دورۀ پس از بازسازی (1865-1877) در آمریکای جنوبی و بعد از جنگ رخ میدهد. در این مقطع حساس در تاریخ آمریکا، با از بین رفتن بردهداری، جنوب در حال بازتعریف خود و ارزشهایش بود. برخی از خانوادههای جنوبی (خانوادههای زمیندار قدیمی) از شرکت در این روند خودداری کردند. در عوض به درون خودشان پناه بردند؛ آنها به سنتها و ارزشهای خودشان، به مفاهیم مبهم شرافت، خلوص و باکرگی چسبیدند.
حالت رمان خشم و هیاهو کاملاً مدرنیستی است: فاکنر از تعدادی تکنیکهای روایی از جمله راویهای غیرقابل اعتماد، مونولوگهای درونی و نحو نامتعارف استفاده میکند که ویژگیهای تکرارشوندۀ مدرنیسم ادبیاند. تصور فاکنر از زمان، به ويژه وقتی آن را به حالت غیرخطی بیان میکند و زمانها در آن جابهجایند دلیل اختلاف نظر بین محققان است و بر سر اینکه کدام فلسفههای مختلف بر فاکنر تأثیر گذاشته و تا چه اندازه بحث دارند. مثلا تعدادی از محققین پیوندی بین تصور فاکنر از زمان و نظریۀ مدت زمان فیلسوف فرانسوی هانری برگسون مطرح کردهاند.
چنین استدلالی در واقع فاکنر را در میان تعدادی نویسندگان مدرنیست مثل ویرجینا وولف، جیمز جویس و تی.الیوت که تحت تأثیر برگسون بودهاند جای میدهد. عنوان رمان فاکنر به تنهایی بیانگر نگرانی فاکنر نسبت به زمان است.
فاکنر نام رمان خشم و هیاهو را از تک گویی شخصیت اصلی نمایشنامه مکبث «ویلیام شکسپیر» گرفته است. مکبث در آن زمان با تکگویی به زمان و بیمعنی بودن زندگی میاندیشید.
شخصیتهای اصلی داستان
رمان خشم و هیاهو در واقع افول خانوادههای اشرافی را اثبات کرده است. کامپسونها همانطور که فاکنر مشخص کرده، نوادگان کشاورزی اشرافزاده هستند. آنها وارثان ارزشها و سنتهای خود هستند که بقا (یا کاملاً از بین رفتن) این اشراف جنوبی به آنها بستگی دارد.
کامپسونها در بیشتر موارد از این مسئولیت شانه خالی میکنند. کوئنتین تنها شخصی است که این کار را نمیکند. بار گذشته به شدت روی دوش کوئنتین سنگینی میکند، او به عنوان پسر بزرگتر خانواده احساس میکند باید افتخار خانوادۀ کامپسون را حفظ کرده و از آن مراقبت کند. کوئنتین خواهرش را حامی اصلی افتخاری میداند که قصد محافظت از آن را دارد. زمانی که خواهرش نمیتواند این افتخار را حفظ کند -یعنی وقتی باکرگیاش را از دست میدهد و باردار میشود- کوئنتین تصمیم میگیرد دست به خودکشی بزند.
خودکشی کوئنتین همراه با حاملگی خواهرش باعث سقوط کامپسونها میشود. با این حال برای نزدیک دو دهه خانواده دوام میآورد. ناقوس مرگ خانواده دوباره در 8 آپریل 1928 به صدا در میآید، زمانی که دوشیزه کوئنتین از ناودان به سمت پنجرۀ اتاق خواب عمویش آویزان میشود و با پولهای مادرش از لولۀ ناودان پایین رفته و ناپدید میشود. او نه تنها پولها را با خودش می برد بلکه آخرین ظاهر افتخار آمیز خانوادۀ کامپسون را نیز بر باد میدهد. در پایان رمان خانوادۀ کامپسون ویران شدهاند و در مقیاس بزرگتر، اشراف خانوادۀ جنوبی نیز مثل آنها در حال نابودیاند.
وقایع بخش اول خشم و هیاهو حدود 17 سال بعد از رفتن «کادی» رخ میدهد. خواندن بخش اول خیلی دشوار است: راوی آن بنجی معلولیت ذهنی دارد. نویسنده در داستان دقیق مشخص نکرده معلولیتش چیست. معمولاً به او «دیوانه» یا «احمق» میگویند. بدیهی است که ناتوانیاش بر روی صحبت کردنش نیز تأثیر گذاشته است (معمولاً با «نالیدن» ارتباط برقرار میکند).
همچنین باعث شده نتواند زمان را درست تخمین بزند به طوری که نمیتواند گذشته و حال را از هم تشخیص بدهد. تمام زمانها برای بنجی حال است و برای همین تمام وقایع از جمله و به ويژه وقایع گذشته را طوری روایت میکند که انگار در زمان حال رخ میدهند. بیآن که خودش بداند وقایعی که به عنوان «حالا» روایت میکند در واقع بین یک دورۀ سی ساله بین سالهای 1898 تا 1928 رخ دادهاند.
بخش بنجی از 7 آوریل 1928 شروع میشود. در اولین صحنه بنجی و مراقبش، لوستر، در یک زمین گلف حصاردار به دنبال چیزی میگردند. بنجی که لوستر را دنبال میکند از شکاف حصار بالا میرود و به میخی گیر میکند. این حس او را به یاد گذشته میاندازد که یک بار کادی به او کمک کرد از حصار رد شود. این خاطره، خاطرات دیگری را نیز برمیانگیزد. مثلاً بنجی به یاد میآورد که برای دیدن قبر پدر و مادرش به قبرستان رفته بود. بنجی عروسی کادی و رفتنش و همچنین لباس گلآلود کادی در روز تشییع جنازۀ مادربزرگش را در سال 1898 به یاد میآورد. در زمان حال، بنجی و لوستر به خانه برمیگردند و باز بنجی یاد خاطراتش میافتد و برخی از آنها را روایت میکند.
بخش دوم در 2 ژوئن 1910 در کمبریج ماساچوست شروع میشود که راوی آن کوئنتین و در دانشگاه هاوارد است. با اینکه کوئنتین ناتوانی ذهنی ندارد اما بین گذشته و حال در نوسان است. اقدامات زمان حال مربوط به خودکشی کوئنتین میشود. تدارکات کوئنتین تا حدی عملی و تا حدودی نمادین است. مثلاً ساعت پدربزرگش را میشکند، وسایل را جمع میکند و برای عزیزانش نامه مینویسد.
بخش سوم خشم و هیاهو در سال 1928 رخ میدهد. این بخش مربوط به جیسون است و برعکس بخشهای دیگر جسیون خیلی واضح اتفاقات و خاطراتش را روایت میکند.
بخش چهارم، دو روز بعد از بخش جیسون و یک روز بعد از بخش بنجی یعنی در 8 آپریل سال 1928 رخ میدهد.
ویلیام فاکنر، با نام کامل ویلیام کاتبرت فاکنر و نام خانوادگی اصلی فالکنر (زادۀ 25 سپتامبر 1897، آمریکا، درگذشتۀ 6 ژوئیه 1962) رماننویس آمریکایی بود و داستانهای کوتاه نیز مینوشت و در سال 1949 برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات شد.
ویلیام فاکنر به عنوان بزرگترین پسر از چهار پسر موری کاتبرت و ماد باتلر فاکنر به خوبی از پیشینۀ خانوادگیاش به ویژه پدربزرگش سرهنگ ویلیام کلارک فالکنر آگاه بود (که بعدها به همین خاطر نام خانوادگیاش را از فاکنر به فالکنر تغییر داد) و میدانست که چه شخصیت خشنی داشت و در طول جنگ داخلی شجاعانه جنگید.
دانشآموز چندان زرنگی نبود و از دبیرستان فارغالتحصیل نشد اما بدون جهت خاصی کتاب میخواند. ابتدا در انزوا و بعد تحت راهنمایی فیل استون دوست خانوادگیشان که مطالعه و تمرین قانون را با علایق ادبی پرجنب و جوش ترکیب میکرد و منبع ثابت فاکنر برای خواندن کتابها و مجلات بود. در ژوئیه 1918 فاکنر که تحت تأثیر رویاهای افتخار آمیز رزمی بود و در رابطه شکست خورده بود به عنوان خلبان به نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا پیوست. گرچه در نوامبر 1918 و قبل از اینکه بتواند آموزشهایش را تمام کند آتشبس اعلام شد و او حتی نتوانست با هواپیمایش پرواز کند.
بعد از بازگشت به خانه در دانشگاهی ثبت نام کرد و اشعار و نقاشیهایش را در روزنامههای دانشگاه منتشر میکرد. بعد از سه ماه کار در یک کتابفروشی در نیویورک به آکسفورد بازگشت و در ادارۀ پست دانشگاه مشغول به کار شد اما آنقدر بد کار کرد که مجبور شد استعفا بدهد. ابتدا چندین داستان کوتاه نوشت اما اولین تلاش مستمر فاکنر برای نوشتن داستان در طول یک بازدید شش ماههاش از شهر نیو اورلن رخ داد – که در آن زمان مرکز مهم ادبی بود.
اولین رمانش «مواجب بخور و نمیر» در سال 1962 چاپ شد و در مورد احساس بیگانگیای بود که سربازانی که از جنگ جهانی اول به دنیای غیرنظامی بازگشته بودند تجربه میکردند. رمان دومش «پشهها (1927)» حملهای طنز آمیز به صحنۀ ادبی شهر نیو اورلن بود. از دیگر آثار معروف وی میتوان به گور به گور (1930)، حریم (1931)، ابشالوم ابشالوم! (1936)، تسخیرناپذیر (1938) اشاره کرد.
وی در سال 1962 از اسب افتاد و سه هفته بعد بر اثر سکتۀ قلبی در گذشت.
چندین مترجم و نشر کتاب خشم و هیاهو را به چاپ رساندهاند. نشر یوبان این کتاب را با ترجمۀ نرگس خامهای، نشر علمی فرهنگی و نگاه آن را با ترجمۀ بهمن شعلهور و انتشارات نیلوفر آن را با ترجمۀ صالح حسینی به چاپ رساندهاند.
سایت گودریدز به کتاب خشم و هیاهو از 5 امتیاز 3.9 داده است. امتیاز آمازون به این کتاب 4.3 از 5 است.
رمان خشم و هیاهو را ناشر آمریکایی کیپ و اسمیت در 7 اکتبر 1929 منتشر کرد و اولین چاپش 1789 نسخه داشت و به سرعت فروخته شد.
خوانایی کتاب و روان بودن
کتاب خشم و هیاهو یکی از معروفترین و خواندنیترین رمانهای ویلیام فاکنر است. با اینکه داستان راویهای متعددی دارد اما سبکهای روایت و تاریخ این داستان شما را به طرز جالبی گیج میکند و کتاب عین یک پازل است (که ممکن است اول افتضاح به نظر برسد اما در انتها میفهمید که چقدر تأمل برانگیز و جذاب و سرگرم کننده است). وقتی در نهایت جنبههای دیگر داستان را درک میکنید احساس شگفتانگیزی به شما دست میدهد. برخی از منتقدین ادبی رمان سمفونی مردگان نوشتۀ عباس معروفی را الهام گرفته از رمان خشم و هیاهو میدانند.
مدت زمانی که طول میکشد بخوانی
خوانندهای با سرعت متوسط 300 کلمه در دقیقه حدوداً 5 ساعته این کتاب را میتواند بخواند.
مقایسه چاپها و نشرها
میتوانید این کتاب را با هر ترجمهای که دوست دارید از فروشگاه اینترنتی سیبوک با تخفیف ویژه تهیه کنید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
آنچه همیشه مایه تاسف آدم می شود کسب عادت های بیهوده است.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
بنظرم ترجمه آقای شعله ور خیلی بهتره
خواندن متن کتاب نه تنها دشوار بلکه دارای ایرادات ویراستاری هم هست.مثلا جایی که باید از پاراگراف جدیدی استفاده بشه،نشده و یهویی وارد یه موضوع دیگه ای میشه داستان . خیلی ترجمه و ویرایشش ایراد داره ، حیف این رمان که اینطور شده
متن کتاب دشواره مخصوصا در ابتدا و رفته رفته از دشواریش کاسته میشه.به شیوۀ جریان سیالان ذهن نوشته و به همین دلیل به کسانی که تازه کتابخوانی رو شروع کردن توصیه نمیکنم.