ساندویچ ژامبون

انتشارات نگاه منتشر کرد:
بوکوفسکي شاعر و داستان نويس بزرگي است، در ايران نيز بسيار مورد اقبال خوانندگان جدي کتاب است، ساندويچ ژامبون داستان بلند و جذابي است سرشار از طنز و مطايبه اما در پس طنز آثار بوکوفسکي به دغدغه ها و دردهاي جوامع صنعتي و مدرني مي پردازد که به مرور ايام از روابط انساني، عشق و عاطفه، مهروزي و انسانيت تهي ميشوند و روابط مکانيکي، سودجويي و بالا رفتن از مراتب اجتماعي به هر قيمتي جايگزين روابط انساني ميشود، در واقع طنز نويسنده طنزي سياه و تلخ است که در پس ظاهر خنده دار خود ميتواند اشک به چشم خواننده بياورد.

من خانه مادربزرگ را دوست داشتم. خانه کوچکي زير انبوه شاخه هاي آويزان درختان فلفل. اميلي همه قناريهايش را در قفسهاي جداگانه اي نگه ميداشت. يک‌بار را به خوبي يادم است. حوالي عصر ميخواست روسري سفيدي را روي قفسها بيندازد تا پرنده ها بتوانند بخوابند. بقيه هم نشستند روي صندلي و شروع کردند به صحبت. آنجا يک پيانو بود. من نشستم پشتش و کليدها را فشار دادم و به صداهایشان گوش کردم. آن کليدهاي انتهايي پيانو را بيشتر دوست داشتم، جايي که انگار ديگر به سختي صدايشان درمی آيد – صدايي مانند افتادن تکه هاي يخ روي يکديگر.
فروشگاه اينترنتي 30بوک