

جایی بالاتر از رنجیدن
انتشارات نسل نواندیش منتشر کرد:
جایی بالاتر از رنجیدن هم هست، من آن را میشناسم.
من با گم شدن، با فراموش شدن، با خط خوردن و از یاد رفتن، مأنوسم. من از همه به هیچ رسیدن را خوب میشناسم. من با سوگواری قلب انسان پس از مرگ آشنایی، مأنوسم. من جایی را ميشناسم که آوای درد آدمی، فریاد نیست. من سکوتِ بالاتر از فریاد را می¬شناسم.
من در سرزمین دلتنگی زندگی کرده¬ام. من بیابان ناباوری را قدم به قدم طی کرده¬ام. من درد شلاق ثانیه¬ها را در انتظاری تلخ، من حس بیهودگی را با بند بند تنم احساس کرده¬ام. من روزهای بسیاری، برای فرار از نقش رنج، چشم بسته از کنار آیينه¬های بسیاری گذشته¬ام.
آری، من از روزهایي گذشته¬ام که اشک برای گریستن کم است و ضجه فقط بازی بغض انسان است. من در روح خویش دردهایی را تجربه کرده¬ام که دردهای تن آدمی پیش آن حقیر و کوچکاند. من عشق را در حضیض ذلت… گذشت را در عین نفرت… ایثار را در بند غفلت،… متولد شدن در حین مرگ را با تک تک یاخته¬های وجودم احساس کردهام. من با دیدگانی باز و ذهنی هوشیار، لحظه به لحظه به جرم شیفتگی، به شلاق بیمهری و ناسپاسی مجازات شده¬ام. من آدمیت آدمی را بسیار جفاکار یافته¬ام. من ظرف فهم آدمهای بسیاری را کوچکتر از مشت بسته¬ی یک کودک، من چشم¬های بسیاری را فقط دو کرهی سرد خاکی یافته¬ام. بله، جايی بالاتر از رنجیدن هم هست… من آن را می¬شناسم.
آنجا، جاييست كه در آن، خداوند از همیشه به من نزدیکتر است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













