صدایت روی بوی بهارنارنج میلغزد. از جنس همان میشود. صدایت در بهار بهار است. صدایت در زمستان بهار است. حرف بزن، من تا ابد به صدایت گوش میدهم تا نقطهای شوم در خط کاتبی که صدای تو را مینویسد... داستان شامِ سرو و آتش از کتاب شرق بنفشه شهریار مندنیپور .
کتاب شرق بنفشه از آن دست کتابهایی است که باید آرامآرام بخوانی و هر کلمهاش را مزهمزه کنی تا گوارای وجوت شود. شرق بنفشه حکایت زندگی عاشق و معشوق است؛ روایت پیچیدهای از زندگی آدمها که در نُه داستان کوتاه با نثری شاعرانه نوشته شده است.
مندنی پور از بهترین چهره های داستان نویسی معاصر است و بی شک شرق بنفشه یکی از خوانده شده ترین و بهترین آثار او. شخصا مجموعه ی مومیا و عسل او را بیشتر دوست دارم اما شرق بنفشه هم با آن روایت عجیب و قدرتمندش اثری بسیار بسیار عمیق بر مخاطبش می گذارد. این مجموعه از آن داستان هاست که باید نزدیک نگاه داشت تا هر از گاهی از لذت مطالعه ی مجددش لبریز شد.