نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نیلوفر منتشر کرد:
داستان مردی است كه همراه زن جوانی در ده ساحلی دور افتادهای ته گودال پهناور شنی گیر افتاده است. در این گودال هر دم خطر ریگ روان كه باد آن را میآورد تهدیدشان میكند. این رمان به نحو چشمگیری عناصر داستان دلهرهآور را با اصول رمانهای اگزیستانسیالیستی معاصر درهم میآمیزد. «این رمان خصوصیت اسطورههای بزرگ را دارد كه با دقت داستانهای واقعی روایت میشود. استعدادی را نمایان میكند كه محدود به مرزهای جغرافیایی نمیشود. دستاوردی است عظیم.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
کتاب خوبی بود با جملاتی عمیق، یکم ترجمه و ویراستاری ضعیف بود اما اذیت کننده نبود. از اون کتابهایی که چند روز بعد از تموم شدنش باز هم ذهن آدم رو درگیر میکنه. درماندگی آموخته شده معنی واقعی داستان کتاب بود.
بودن در حبس بیهودگی و تکرار ، کیر کردن در یک لوپ تکرار البته که ذات زندگی تکراره بیدار یشی غذا می خوری یه سری کار انجام میدی می خوابی و دوباره از نو یه جایی از کتاب میگه بی تکرار نمیشه زندگی کرد، مثل ضربان قلب. اما این نکته هم درست بود که ضربان قلب همه چیز زندگی نبود.
اگر آدمیزاد بیرون از مرزهایى که در آن زندگى کرده را هم ببیند، آیا دوباره به مکانى که در آن متولد شده و به اجبار درش رشد و نمو داشته بازخواهد گشت آیا وسعت دید و دانش و جهانبینى به بشر کمک میکند یا برعکس، او را دچار انزوا و افسردگى خواهد کرد اگر از طرفداران کافکا، کامو، هدایت، موراکامى و امثالهم هستید این کتاب را به شما توصیه میکنم.