نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات علمی فرهنگی منتشر کرد:
دوران کودکی مارگارت میچل، در سال های جنگ های داخلی آمریکا گذشت، وی به خوبی با فضا و حال و هوای آن دوران آشنا بود و خاطراتش در داستان بر باد رفته نیز منعکس شده است، جایی که زندگی اسکارلت نازپرورده که فقط به دنبال جلب توجه مردان است، به علت وقوع جنگ های داخلی دچار فراز و نشیب های بسیار می شود.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
کتاب بر باد رفته رمانی مشهور، از نویسنده آمریکایی مارگارت میچل است. این رمان اولینبار در سال 1936 منتشر شد. کتاب بر باد رفته ده سال بعد از شروع نوشتنش منتشر شد و به موفقیتی عظیم دستیافت و به یکی از پرفروشترین رمانهای سرتاسر جهان تبدیل شد.
زندگی الن چندان راحت نبود، اما با خوشحالی سپری میشد و انتظار هم نداشت که زندگی راحتی داشته باشد و اگر زندگی زنی به خوشی نمیگذشت، این بهخاطر سرنوشتی بود که یک زن داشت و الن پذیرفته بود که دنیا از آن مرد است. مردی که مال و منالی داشت و زن بر آن مدیریت میکرد، مردی که برای اداره زندگی قدردان همسرش بود و زنی که هوش همسرش را تحسین میکرد. مردی که اگر چوبی به انگشتش فرو میرفت همچون جانور نر نعره میکشید و زنی که از درد زایمان دستمالی در دهانش میفشرد و صدایش را در دهان خفه میکرد مبادا مردش آزرده شود.
کتاب بر باد رفته اثر مارگارت میچل با ترجمۀ حسن شهباز، هم یک رمان عاشقانه است و هم تامل و نگاهی ژرف به عمق تغییراتی که در سالهای 1860 در جنوب آمریکا رخ داد. بازه زمانی رخدادهای داستان این رمان در سال 1861 اندکی پیش از جنگ داخلی شروع میشود و ده سال بعد در سال 1871 پس از اینکه دموکراتها مجدداً قدرتشان را به دست آوردهاند، پایان مییابد. آمریکای جنوبی در این ده سال تغییرات عمدهای به چشم میبیند. رمان میچل مارگارت مبارزات روزمره مردم ایالات جنوب در دوران جنگ داخلی را به تصویر میکشد.
رمان ابتدا در شهری با آداب سنتی و مردمی مغرور و مدعی جوانمردی شروع میشود اما با آغاز جنگ داخلی، نقشهای جنسیتی سنتی دچار ازهمگسیختگی میشوند و ساختارهای قدرت در جامعه نابود میشوند. وقتی ایالات جنوب در جنگ شکست میخورند و بردگان آزاد میشوند و سبک زندگی این ایالات دستخوش تغییر اساسی میشود، درگیریهای داخلی تشدید میشود. کمکم سفیدپوستان از سیاهپوستان میترسند و مردم ایالات جنوبی از سلطهجویی و سودجوییهای اهالی ایالات شمالی خشمگین میشوند و اختلاف طبقاتی جدیدی میان اشرافزادگانی که جنگ آنها را فقیر کرده و نوکیسهگانی که از جنگ کسب در آمد کردهاند به وجود میآید.
شخصیتهای اصلی مارگارت میچل نمایانگر ویژگیهای اصلی ایالات جنوب هستند. اگر جنوب پیشوپس از جنگ را به جنوب قدیم و جنوب جدید تقسیم کنیم، اشلی نماد جنوب قدیم است. مردی دلتنگ روزهای گذشته و ناتوان از تغییر که کمکم ضعیف شده و محو میشود. از سویی دیگر رت باتلر، مردی فرصتطلب و واقعبین است که با دورویی یکپایش را در جنوب قدیم محکم میکند و پای دیگرش را در جنوب نو میگذارد. او حتی گاهی از یانکیها دفاع میکند.
اسکارلت برای غلبه بر ناملایمات از شیوههای خاصی استفاده میکند. او با استفاده از قدرت اراده به بیرحمی قدرتطلبانه دست پیدا میکند و بهعنوان قهرمان فمینیست ظاهر میشود. او روی پای خودش میایستد و بدون هیچ کمکی از جنگ داخلی و بازسازیهای بعد از جنگ جان سالم به در میبرد. او میتواند تارای جنگزده را بازسازی کند و در نظام سیاسی جدید دوام بیاورد و پناه دوستان و اعضای خانواده رنجکشیدهاش باشد. مارگارت میچل با ترسیم این کاراکترها نشان میدهد که غلبه بر ناملایمات گاهی نیازمند بیرحمی است. همانطور که اسکارلت اوهارا تبدیل به یک تاجر بیرحم و همسری سلطهگر میشود که باکمالمیل، روی زنانه و لطیفی که جامعه کهن از او طلب میکرده را کنار میگذارد و خشن و زمخت میشود تا به موفقیت برسد.
با وجود نابرابری جنسیتی شدید در زمان این رمان، زنان در کتاب بر باد رفته قدرت و هوشی برابر و حتی گاهی بهتر از مردان از خود نشان میدهند. اسکارلت حیلهگر است و زیرکانه مردان دوروبرش را فریب میدهد. او مجبور میشود تارا را اداره کند و آنجاست که متوجه میشود تا چه حد بیشتر از مردان دوروبرش، جنم انجام کارهای تجارت را داراست. اسکارلت به حدی موفق میشود که شوهر ضعیف و نالایق خود را شرمنده میکند.
کتاب بر باد رفته با بیشتر رمانهای جنگ داخلی آمریکا که جنوب را میستایند و شمال را شیطان جلوه میدهند متفاوت است. دیگر رمانهای محبوب دربارۀ جنگ داخلی آمریکا مثل نشان سرخ دلیری اثر استیفن کرین، از زبان شمالیها روایت میشوند و بیشتر تمایل دارند ارزشهای شمال را بهرخ بکشند. رمان میچل همچنین به دلیل بهتصویرکشیدن زنی مستقل و بااراده قوی که ویژگیهای مشترک زیادی با خود میچل دارد، منحصربهفرد است. میچل درست مانند اسکارلت از قراردادهای اجتماعی سرپیچی میکند. او از شوهر اولش طلاق گرفت و علیرغم مخالفت جامعه حرفه روزنامهنگاری را در پیش گرفت.
در بهار سال 1861، اسکارلت اوهارا، دختر زیباروی جنوبی در مزرعه بزرگی به نام تارا در ایالت ویرجینیا زندگی میکند. تنها چیزی که اسکارلت به آن توجه میکند خواستگاران متعددش و علاقه وافرش به ازدواج با اشلی ویلکس است. یک روز اسکارلت متوجه میشود اشلی با عموزادهاش ازدواج کرده است. روز بعد در یک مهمانی باربیکیو در مزرعه ویلکس، اسکارلت احساسات خود را به اشلی اعتراف میکند. اشلی به او میگوید که او را دوست دارد اما با ملانی ازدواج خواهد کرد زیرا ملانی بیشتر شبیه او است، درحالیکه او و اسکارلت بسیار متفاوت هستند. اسکارلت به اشلی سیلی میزند و اشلی اتاق را ترک میکند. اسکارلت یکباره متوجه میشود که تنها نیست و مردی به نام رت باتلر، مردی ماجراجو، باهوش و دچار رسوایی اخلاقی همه چیز را دیده است. او از اسکارلت بهخاطر رفتار جسورانهاش تعریف میکند.
بعد از آن جنگ داخلی آغاز میشود. همان موقع چارلز همیلتون، برادر کودن و خجالتی ملانی از اسکارلت خواستگاری میکند. اسکارلت ازروی کینهتوزی قبول میکند با او ازدواج کند تا بتواند اشلی را آزار دهد. دو ماه بعد، اسکارلت و چارلز ازدواج میکنند و مدتی بعد چارلز به ارتش میپیوندند و در آنجا بر اثر بیماری سرخک از دنیا میرود. همان موقع اسکارلت متوجه میشود باردار است و اولین فرزندش، وِید هَمپتون هَمیلتون را به دنیا میآورد. اسکارلت بعدازاین بیحوصله و کلافه میشود و بعد از آن با سفری به شهر دوباره با رت باتلر ملاقات میکند و...
کتاب برباد رفته اثری کلاسیک محسوب میشود و اقتباس سینمایی از آن شده است. در این کلاسیک نویسنده به مسائل زنان پرداخته و تاریخ آمریکا و روایت ایالات جنوبی است.
مارگارت میچل در سال 1900 در آتلانتا در ایالت جورجیا به دنیا آمد. پدرش وکیل دادگستری و رئیس انجمن تاریخ آنتالیا بود. مادرش نیز در جبهه حق رأی زنان میکوشید. میچل با داستانهای جنگی آتلانتا بزرگ شد. داستانهایی که اغلب افراد جنگزده آنها را روایت میکردند. میچل در کالج اسمیت، کالجی زنانه ور نورث همپتونِ ماساچوست تحصیل کرد. در سال 1919 او به آتلانتا بازگشت و سبک زندگیای را در پیش گرفت که طبق استانداردهای دهه 1920 سختگیرانه تلقی میشد. او بعد از پشت سر گذاشتن ازدواجی ناموفق به حرفه روزنامهنگاری روی آورد و بعداً با مدیر برنامههایش به نام رابرت مارش ازدواج کرد.
او در سال 1926 به تشویق همسرش شروع به نوشتن رمانی کرد که بعدها بر باد رفته نام گرفت. او نه بار این کتاب را در چند هزارصفحه نوشت که در آخر یک حماسه عاشقانه با درونمایه جنگی شکل گرفت. جنگی که خیلی خوب آن را میشناخت. در هشت پیشنویس اول کتاب قهرمان داستان پریسی همیلتون نام داشت و در نهایت در آخرین پیشنویس، نامش به اسکارلت اوهارا تغییر کرد.
آقای حسن شهباز نویسنده و مترجم و روزنامهنگار ایرانی در 22 اسفندماه سال 1399 در مازندران به دنیا آمد و در 17 اردیبهشتماه 1385 از دنیا رفت. او بیش از سی اثر باارزش ادبی اروپایی و آمریکایی و مقالات متعددی را به فارسی ترجمه کرد. کتابهای مشهوری چون بر باد رفته، ربهکا و... . او در چهارده سالگی اقدام به نوشتن کتابی به نام نخجیرگاه مرگ کرد. پدر او در مازندران کارمند عالی بانک استقراضی روس بود و بعد از تعطیلی بانک در سال 1305 همراه خانواده و پدر به اصفهان رفت. در سال 1307 با ورود به کالج استورات مموریال (دبیرستان ادب فعلی) زندگی او در مسیر هنر و ادب قرار گرفت.
هشت سال بعد، پدر او به زندان در زندان اراک محکوم شد و خانواده مجبور به کوچ به اراک شدند. شهباز در آنجا به مطالعه و یادگیری زبان انگلیسی پرداخت و بعد از دریافت دیپلم به تهران آمد و ازدواجی داشت که حدود 10 سال بعد به طلاق انجامید. از این ازدواج دو فرزند به نامهای گیتی و فرامرز حاصل شدند. در طول سالهای ازدواج بود که حسن شهباز، نوشتن و ترجمه را بهصورت حرفهای و جدی آغاز کرد و بعد از آن بهعنوان مترجم و پیمانکار برای شرکتهای خارجی استخدام شد و یک سال بعد به مرکز خبری فرهنگی سفارت آمریکا در تهران پیوست که به همین سبب در ۱۳۲۹ (۱۹۵۰) در دانشگاه وِین دیترویت میشیگان به مطالعه برنامهسازی رادیو و تلویزیون مشغول شد.
بعد از اینکه به ایران بازگشت در صدای آمریکای فارسی مشغول به کار شد. از ۱۳۲۹ (۱۹۵۰) بهموازات کار در سفارت آمریکا، او به ساخت برنامهها در رادیوتهران نیز پرداخت. با رسیدن دوست نزدیک وی، نصرتالله معینیان به وزارت اطلاعات و جهانگردی، شهباز بیشتر درگیر رادیوتهران شد و با ساخت سری برنامههای مشهوری چون «با آثار جاویدان ادبیات جهان آشنا شوید» (که برای سالها پخش میشد)، «داستانهای زندگی ما»، «دکتر خوشقدم»، «قصه شب!» و «سخنی با مخاطبان!» به شهرت رسید. بعد از انقلاب او به آمریکا مهاجرت کرد و طی سالهای مهاجرت در آمریکا، فصلنامۀ رهآورد را در شهر لسآنجلس منتشر میکرد. حسن شهباز پس از یک عمل جراحی در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۵ در سن ۸۶ سالگی در شهر لسآنجلس درگذشت.
کارگردان ویکتور فلمینگ در سال 1939 کتاب بر بادرفته را به فیلم تبدیل کرد. در این فیلم بازیگرانی مثل کلارک گیبل، ویوین لی و لسلی هاروارد به ایفای نقش پرداختند. این فیلم توانست ده جایزۀ اسکار را از آن خود کند و همچنان پرفروشترین و پردرآمدترین فیلم تاریخ سینما محسوب میشود.
خوانایی کتاب و روان بودن
این کتاب طولانی بسیار متن روانی دارد و با وجود داستان قدرتمند آن بسیار شما را جذب میکند. ترجمه این کتاب بسیار روان و ساده است و مخاطب بسیار از خواندن آن لذت میبرد.
مدت زمانی که طول میکشد بخوانی
یک خواننده خوشخوان با سرعت مطالعه 250 کلمه در دقیقه چیزی حدود 17 ساعت و 28 دقیقه طول میکشد تا کتاب بر باد رفته را مطالعه کند.
اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، نگاهی به کتاب دزیره (۲ جلدی) نیز بیاندازید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
اسکارلت، من هیچ وقت در زندگی آدمی نبودم که قطعه های شکسته ظرفی را با حوصله جمع کنم و به هم بچسبانم و بعد خود را فریب دهم که این ظرف شکسته همان است که اول داشتم.آنچه که شکست شکسته و من ترجیح میدهم که در خاطره خود همیشه آن را به همان صورت روز اول حفظ کنم به جای اینکه تکهها را بچسبانم و تا وقتی که زندهام آن ظرف شکسته را در برابر چشمم ببینم.