نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات شوند منتشر کرد:
شادمانی تنها به قیمت سرپیچی به دست میآید
سرپیچی شرط لازم حیات ذهن است و سوژه را به قسمی از بازگشت، چرخش، نوسازی و دور زدن فرامیخواند. بر خلاف این مفهوم معاصر «سرپیچی» که به کنش سیاسی در سطح کلام محدود میشود، کریستوا به ریشههای این واژه باز میگردد تا نشان دهد که اصیلترین کنش سیاسی شکلی درونی از سرپیچی است که به تخطی از ممنوعیتها، هنجارها، ارزشها و قوانین درونی دلالت دارد. در این کتاب کریستوا مفهوم سرپیچی را در ارتباط با حوادث جنبش می 68 فرانسه بررسی میکند و به ارزیابی جنبههای سیاسی و فلسفی آن میپردازد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
سال 1968 برای فرانسه یک تاریخ مهم بود. جنبشهای دانشجویی، فرانسه را در ماه می به شلوغی کشاندند، میلیونها نفر از مردم شهرنشین فرانسه به میدان مبارزه رفتند و با اینکه این رویدادها هیچگاه به عنوان انقلاب شناخته نشد اما تأثیر بسزایی بر روابط انسانی و زندگی مدنی جامعۀ فرانسه گذاشت. در مورد این جنبش نظرات و عقاید متفاوت زیادی مطرح شد. ژولیا کریستوا که روانکاو نیز هست، خودش شاهد اتفاقات فرانسه در آن برهه بود. او به حزب کمونیست نزدیک شد و سپس کتاب علیه افسردگی ملی را نوشت و در آن به معنای سرپیچی پرداخت و نشان میدهد که استفاده و ابقای سرپیچی تا چه اندازه میتواند برای دنیای امروز اهمیت داشته باشد.
آیا میتوان همانطور که روانپزشک خودشیفتگی یک بیمار افسرده را درمان میکند، اعتماد ملی را نیز درمان کرد؟ ژولیا کریستوا با استفاده از تجربیاتش از فرهنگ و شورش، گفتمانی را علیه «افسردگی ملی» و مازوخیسم محیطی به راه انداخت. ژولیا کریستوا معتقد است در جامعهای که از نگاه علم روانکاوی دچار بیپدری یا فقدان پدر شده است، این فقدان پدر منجر به بروز افسردگی، ناامیدی، دلمردگی و مهاجرتهای زیاد میشود و در چنین جامعهای، شادمانی تنها به قیمت سرپیچی به دست میآید! اما سرپیچی چیست؟
از نظر ژولیا کریستوا در کتاب علیه افسردگی ملی، سرپیچی در سطح طبقۀ متوسط و فرودست جامعه به شکل زد و خوردهای خیابانی، فحاشی، رانندگیهای خطرناک و غیره نمود پیدا میکند اما مقصود اصلی او از سرپیچی این نیست. منظور کریستوا شکلی از پرسشگری از ارزشهای جامعه و در نهایت پرسشگری از خویش است و معتقد است همین پرسشگری به حیات ما غنا میدهد. او با مطرح کردن جنبش می 68 فرانسه نشان میدهد که جنبشهای سیاسی پس از به قدرت رسیدن، از یاد میبرند که از خود پرسش کنند و درست مثل همان نظام سرکوبگر گذشته عمل میکنند. او میگوید برای رسیدن به نتیجهای مطلوب باید پرسشگری را از خود آغاز کرد.
درآمد / فیلیپ پتی
۱. از 1968 چه بر جای مانده؟
۲. چرا فرانسه، چرا ملت؟
۳. بینظمیهای روانکاوی
۴. حق عصیان
۵. سرپیچی و انقلاب: سیاست و روانکاوی
۶. سرپیچی و انقلاب: امر مقدس
۷. آیا ممکن است سرپیچی بدون بازنمایی وجود داشته باشد؟ قدرتهای سرپیچی
۸. آیا ممکن است سرپیچی بدون بازنمایی وجود داشته باشد؟ محدودیتهای عصیان
یادداشتها
نمایهی نامها
«یکی از واژههایی که می68 بر زبانها افتاده بود، واژهی «پیکار» بود که از روایتی بنیادی از آزادی حکایت میکرد: نه آزادی برای ایجاد تغییر یا کامیابی، که آزادی برای سرپیچی و به پرسش کشیدن چیزها. سی سال پس از واقعه به دلیل تکنولوژی و لیبرالیسم، چنان به یکی انگاشتنِ صرف آزادی یا عمل آزادانه خو کردهایم که گویی دیگر این روایت متفاوت وجود ندارد؛ در شرایطی که این تلقی از آزادی در ذهن مردم رنگ باخته و در اعمالشان دیده نمیشود، می حق مطلب را ادا میکند. توجه داشته باشید که آزادی به مثابهی سرپیچی صرفاً گزینهای دمدستی نیست، بلکه انتخابی بنیادین است. بدون آن، نه حیات ذهن ممکن است و نه زندگی در جامعه. در اینجا مرادم «حیات» است و نه صرفاً معاش، تکرار و مدیریت. پرسش کردن از قوانین، هنجارها و ارزشها، لحظهای حیاتی در زندگی روانی افراد و جوامع است. نمیتوانید همچون برخی، افسوس «مرگ ارزشها» را بخورید و جنبشهایی را که از این ارزشها پرسش میکنند ناچیز جلوه دهید.»
«از سوی دیگر، از مرحلهی نهایی «طبقهی کارگر» به معنای طبقهای یکدست و مخدومان خاص احزاب سیاسی خبر میداد. در حالی که فرآیند بیاعتبار ساختنِ چارچوبهای سیاسی جریان داشت، مردمِ «تحقیرشده» و «رنجدیده» دریافتند که رعیتهاییاند که نباید در نظام تولید به مرتبهی تولیدکننده نزول کنند. زیرا در حالی که در مورد مطالبات قانونیشان برای دستمزد بهتر و شرایط کاری بهتر برنامههایی داشتند، مدهوش خواست آزادی سوبژکتیو بودند. این امر آنان را به سوی خواست دموکراسیای عظیمتر، متمرکزسازی کمتر و عاقبت شادمانی بیشتر برای همگان سوق داد؛ و البته، حق احترام در کنار حق مصرف. پدیدهای که طی سی سال اخیر عنوان «پیشرفتهای دموکراسی» را به خود گرفته، بیش از هر چیز شامل اعتماد به نفس طبقات فقیرتر و شهامت خواست لذتهایی برابر با لذتهای دیگران است - حتی اگر در سطح تجملات آنان نباشد. این مطالبهای واقعی است از جنس می68: «ما واقعگراییم، ما ناممکن را میخواهیم». آیا این ناممکن به معنای شادمانی و سعادت است؟»
«در جریان می 68 چندان امکان مطالعه وجود نداشت. آشوب و اضطراب بر اوقات مطالعه سایه افکنده بود، اما راستاش را بخواهید، در آن زمان دو سه کتابی روی میز کارم جا خوش کرده بود. از آنها در رسالهی دکتریام که بعدها تحت عنوان انقلاب در زبان شاعرانه (1974) منتشر شد بسیار نقل کردهام. اولی هجدهم برومر مارکس بود که بهنظرم تحلیلی بیرحمانه و البته درست از جامعهی فرانسه بود؛ او آن را با عبارت «گونیِ سیبزمینی» توصیف میکند، یعنی مُشتی از فردگراییهای ناخوشایند که می 68 به حق علیهاش به پا خاست. به علاوه، مارکس نشانههای جنبشهای انقلابی و همینطور ناکامیهایشان را از انقلاب فرانسه به بعد، به وضوح هر چه تمامتر رصد کرده بود. تا جایی که به من مربوط میشود، این کتاب هنوز هم کارآمد است. در آن زمان منطق هگل را هم مطالعه میکردم. آنچه از دیالکتیک او دستگیرم شد بیش از هر چیز ستایش از امر منفی بود. لحظات گسست مرا شیفتهی خود کرده بود؛ تو گویی این لحظات با اتفاقاتی که در خیابانها میافتاد و با زندگی روانیِ خاص آفرینش ادبی، تشدید شده بود.»
اگر به کتابهای سیاسی علاقه دارید و دوست دارید بیشتر با عقاید و تفکرات فیلسوف و فمنیست معروف ژولیا کریستوا آشنا شوید حتماً کتاب علیه افسردگی ملی را مطالعه نمایید.
ژولیا کریستوا در سال 1941 و در بلغارستان به دنیا آمد. او فیلسوف، منتقد ادبی، روانکاو، فمنیست، زبانشناس و نشانهشناس و رماننویس بلغاری-فرانسوی است. او از اواسط دهۀ 1960 در فرانسه زندگی میکرد و در دانشگاه کلمبیا تدریس کرده است و اکنون استاد بازنشستۀ دانشگاه پاریس سیته است. پدرش استویان کریستف روشنفکر و محققی بلندمرتبه بود و ژولیا با بورس دکترا در رشتۀ ادبیات فرانسه به پاریس رفت. تاکنون بیش از 30 کتاب از این نویسنده منتشر شده است و جایزههایی مانند نشان افتخار، یادبود بینالمللی هولبرگ، جایزۀ هانا آرنت و جایزۀ بنیاد هاول را دریافت کرده است. او در سال 1979 مدرکش را در رشتۀ روانکاوی دریافت کرد.
کریستوا پس از انتشار اولین کتابش در سال 1969 تأثیر بسزایی بر تحلیل انتقادی بینالمللی، مطالعات فرهنگی و فمنیسم گذاشت. پس از مدتی کریستوا به زبانشناسی و نشانهشناسی علاقهمند شد و در نتیجۀ این علاقه اثر سرنوشتسازش «انقلاب در زبان شاعرانه» را در سال 1974 نوشت که بخشی از آن در سال 1984 از سوی انتشارات دانشگاه کلمبیا با همان عنوان به انگلیسی ترجمه شد که میتوان آن را پژوهشی در باب «بیگانگی» زبان شاعرانۀ فرانسه در قرن بیستم دانست. او در مقالهها و آثار قابل توجهاش به نشانهشناسی و تحقیر در زمینههای زبانشناسی و نظریههای ادبی، نقد، روانکاوی، زندگینامه، تحلیل سیاسی و فرهنگی، هنر و تاریخ هنر پرداخته است و در اندیشههای ساختارگرایی و پساساختارگرایی تبحر دارد. کریستوا همچنین بنیانگذار کمیتۀ جایزۀ سیمون دوبووار است.
از دیگر آثار او میتوان به «ملتهایی بدون ملیگرایی»، «فردیت اشتراکی»، «مارسل پروست و ادراک زمان»، «هانا آرنت: زندگی یک روایت است» و «در آغاز عشق بود» اشاره کرد.
کتاب علیه افسردگی ملی از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.
- در جستوجوی جامعۀ بلند مدت، گفتوگوی کریم ارغندهپور با دکتر محمد علی همایون کاتوزیان اقتصاددان، تاریخنگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی است. دکتر کاتوزیان معتقد است تغییر در جامعۀ ایرانی بدون خوانش و درک منطبق بر واقع و دقیق پیشینهاش غیرممکن است و در ادامه به مفهوم جنجالی کوتاهمدت بودن جامعۀ ایران میرسد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.