معرفی کتاب سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
کتاب سرگذشت ندیمه از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
کتاب سرگذشت ندیمه از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.
جوایزی که رمانِ سرگذشت ندیمه از آن خود کرده است:
• برندۀ جایزۀ آرتور سی کلارک
• نامزد دریافت جایزۀ نبولا در سال 1986
• نامزد دریافت جایزۀ بوکر در سال 1986
• برندۀ جایزۀ پرومتئوس در سال 1987
معرفی رمانِ سرگذشت ندیمه:
کتاب سرگذشت ندیمه رمان پادآرمانشهری آیندهنگر نوشته مارگارت اتوود است که در سال 1985 منتشر شد. داستان این رمان در نیوانگلندی در آیندۀ نزدیک میگذرد که یک رژیم مذهبی بنیادگرای مسیحی تمامیتخواه به نام جمهوری گیلیاد در واکنش به بحران باروری دولت ایالات متحده را سرنگون کرده و خودش کنترل ایالات را به دست میگیرد. رمان سرگذشت ندیمه در سال 1985 برندۀ جایزۀ فرماندار کل و اولین جایزۀ آرتور سی کلارک در سال 1987 شد.
چرا باید رمانِ سرگذشت ندیمه را بخوانیم؟
برخی میگویند این رمان در ژانر علمی-تخیلی نیز جا میگیرد اما خود مارگارت اتوود چندان با این نظر موافق نیست و آن را قبول ندارد اما رمانِ سرگذشت ندیمه تبدیل به نمادی برای فمنیسم مدرن و مبارزۀ جهانی برای برابری جنسیتی شده است. مارگارت اتوود در رمان سرگذشت ندیمه و دنیای بحرانزدهاش میخواهد به خواننده نشان دهد که چقدر محدودکردن و کنترل قانونی آزادی باروری زنان از نظر اخلاقی و سیاسی اشتباه است. رنج شخصیت اصلی این رمان و سایر ندیمهها و دیگر خدمتکاران مستقیماً ناشی از تمایل حکومت گیلیاد به مالکیت و کنترل باروری زنان است. اهمیت دسترسی برابر همۀ افراد یک جامعه به آزادی اقتصادی و سایر حقوق بشر از جمله تاکیدات این رمان است.
جملات درخشانی از کتاب سرگذشت ندیمه:
«روی دیوار هال آینهای هست. اگر سرم را طوری بچرخانم که لفاف سفیدِ دورِ صورتم مسیر نگاهم را به سمت آینه سوق دهند، هنگام پایینرفتن از پلهها میبینمش، مدوّر، محدّب، ستونی شیشهای، مثل چشم ماهی، و تصویر خودم در آن چون سایهای کج و معوج، تقلیدی هزلآمیز از خودم، پریای با شنل قرمز، که یک لحظه به قهقهرای بیقیدی خطرآفرینی سوق مییابد، راهبهای غرق خون. پایین پلهها آویزی برای چتر و کلاه گذاشتهاند، از چوب، با دندانههای گرد چوبی که به بالا انحنا مییابند و مثل قلابهایی به شکل برگ سرخس هستند. چند چتر به آن آویزان است: سیاه برای فرمانده، آبی برای زن فرمانده و دیگری که مال من است و قرمز. چتر قرمز را برنمیدارم، چون از پنجره معلوم است که روزی آفتابی است.»
«آن روز بهرغم چهره عبوس و لبان به هم فشرده ریتا دوست داشتم همان جا در آشپزخانه بمانم. ممکن بود کورا از گوشهای از خانه آب لیمو و کهنه گردگیری به دست پیدایش بشود و ریتا قهوه دَم کند. در خانه فرماندهها هنوز قهوه واقعی به هم میرسد. و ما پشت میز ریتا مینشستیم که البته دیگر مال ریتا نیست، همانطور که میز من دیگر به من تعلق ندارد، و حرف میزدیم؛ درباره دردها و رنجها، بیماریها، پاهایمان، پشتمان، تمام آسیبها و لطماتی که بدنهایمان مثل بچههای شیطان ممکن بود دچارشان شود. هر از گاه بین حرفهای یکدیگر سرمان را به علامت تأیید تکان میدادیم که یعنی بله، همهاش را میدانیم. شیوههای درمان دردهایمان را به هم میگوییم و هر یک سعی میکنیم نوای بلایای جسمانیمان را پیش از دیگری ساز کنیم.»
تحلیلی بر رمانِ سرگذشت ندیمه:
داستان رمان سرگذشت ندیمه در شهر کمبریج ایالت ماساچوست و در جهانی میگذرد که دچار بحرانهای متعدد شده است. یک فاجعۀ زیستمحیطی که در رمان نامی به آن داده نشده، زمین و آبها را آلوده کرده است و در همین زمان نرخ باروری در سراسر جهان به سطح خطرناکی کاهش مییابد که در نتیجۀ آن رشد جمعیت منفی میشود. وحشت عمومی و عدم اطمینان به آینده باعث به قدرت رسیدن یک رژیم استبدادی در ایالات متحده میشود. آنها ابتدا رئیسجمهور را ترور میکنند و سپس انقلابی شکل میگیرد که تغییرات عظیمی در آمریکا ایجاد میکند. مسیحیان طی این انقلاب رژیمی تمامیتخواه به نام گیلیاد را تشکیل میدهند. در این حکومت تازه تأسیس قانون اساسی منحل میشود و فردیت افراد و بهخصوص زنان دیگر هیچ اهمیتی ندارد.
از همان اول دولت گیلیاد با محدود کردن دسترسی زنان به حسابهای بانکی و سپردن این حسابها به شوهران یا اعضای مرد خانواده، زنان را از حقوق انسانی به ویژه حقوق اقتصادیشان محروم میکنند. مدت کوتاهی پس از آن کارفرمایان را مجبور میکنند که همۀ کارمندان زن را اخراج کنند و به حق زنان برای کار در خارج از خانه پایان میدهد. زنان دیگر نمیتوانند آزادانه به داخل و خارج کشور سفر کنند و یکییکی حقوقشان سلب میشود. این تغییرات البته تصادفی نیست، این حکومت خوب میداند اگر زنان حقوق محدودی داشته باشند دیگر مبارزه با یک ظلم (خواه دولت، همسر یا قیم قانونی) دشوارتر میشود. مردم در خدمت دولت مورد ظلم و ستم و تبعیضهای جنسیتی قرار میگیرند. این رژیم توتالیتر و بنیادگرای مذهبی کشور را با سرکوب زنان و خشونت اداره میکند و زنانی که هنوز توانایی بارور شدن دارد را اسیر میکند. این زنان باید ندیمه شوند. نقشهای جنسیتی در رمان سرگذشت ندیمه بسیار پررنگ است. حکومت گیلیاد که بر پایۀ دین استوار است، از همان دین به عنوان بهانهای برای سرکوب و کنترل زنان استفاده میکند. لحن اتوود در سرتاسر رمان تیره و تار است. امید و خوشبختی چندانی در رمان وجود ندارد و شصخیت اصلی آن روز به روز به نورهای باریک زندگیاش چنگ میاندازد و تمام استقلالش را از دست داده است. درگیری اصلی رمان سرگذشت ندیمه زمانی به وجود میآید که شخصیت اصلی سعی میکند هویت خودش به عنوان یک انسان را تحت حکومت جمهوری گیلیاد حفظ کند.
خلاصهٔ رمان سرگذشت ندیمه:
رمان سرگذشت ندیمه را یکی از ندیمهها به نام آفرد با نام واقعی «جون» روایت میکند. او هم از زمان حال سخن میگوید و هم گهگاهی گذشتهاش را به یاد میآورد. خاطرات آفرد نشان میدهد که او دختر یک فعال فمنیست بوده که مادر مجرد بودن را انتخاب کرده است. قبل از ظهور حکومت گیلیاد، قهرمان داستان به دانشگاه میرفت و دوستی صمیمی به نام مویرا داشت. آفرد حالا ندیمۀ حکومت گیلیاد است، یک رژیم تمامیتخواه دین سالار که جایگزین ایالات متحدۀ آمریکا شده است. به دلیل نرخ باروری پایین، ندیمهها را به زور به خانۀ دولتمردان میفرستند تا برای زوجهایی که مشکل باردار شدن دارند یک فرزند به دنیا بیاورند. آفرد به فرمانده و همسرش سرینا میرسد. هر ندیمهای وارد هر خانهای که بشود نام خانوادگی همان فرمانده را میگیرد و یک آف به اول آن اضافه میشود و بنابراین با توجه به نام خانوادگی فرمانده «فرد» جون حالا آفرد شده است. هیچ ندیمهای حق ندارد از نام واقعیاش استفاده کند و هر ماه زمانی که آفرد در مرحلۀ مناسبی از باروری باشد باید با فرمانده رابطۀ جنسی داشته باشد در حالیکه همسر فرمانده دستانش را گرفته و پشت سر او نشسته است. آزادی آفرد نیز مانند همۀ زنان محدود شده است. او فقط برای خریدهای کنترل شده میتواند از خانه بیرون برود، در اتاقش را نمیتواند کاملاً ببندد، حق ندارد هیچ کتابی بخواند و چشمها و نیروهای پلیس مخفی گیلیاد، هر حرکت ندیمهها را زیر نظر دارند. آفرد داستان زندگی روزمرهاش را تعریف میکند و اغلب در فلشبکهایی خواننده را از وقایع زندگی گذشتهاش قبل از حکومت گیلیاد مطلع میسازد. در دنیای قدیم او با لوک، مردی متأهل رابطۀ نامشروع داشت. لوک از همسرش جدا میشود و با آفرد ازدواج میکند و آنها صاحب یک فرزند میشوند. آفرد و لوک سعی کردند با دخترشان به مرز کانادا فرار کنند اما دستگیر و از یکدیگر جدا شدند و آفرد از آن موقع نه همسرش و نه دخترش را ندیده و نمیداند چه بلایی بر سر آنها آمده است.
نمادهای کتاب سرگذشت ندیمه
در رمانِ سرگذشت ندیمه، هر رنگی و هر شیای نشانهٔ چیزی بیشتر، بزرگتر و عمیقتر است، مثلا:
رنگ قرمز
رنگ قرمز یکی از مهمترین نمادهای رمان است. در طول داستان به نظر میرسد شرم، رابطۀ جنسی/اشتیاق و همچنین باروری ندیمهها با رنگ قرمز در ارتباط است. آفرد حتی متوجۀ این موضوع میشود و از آن لباس به عنوان «خون» یاد میکند و آن را به خشونتی که گیلیاد پی گرفته متصل میکند. رنگ قرمز در لباسهای ندیمهها و همچنین در باغ همسر فرمانده نیز ظاهر میشود. لالهها نیز قرمز هستند.
آرایش
آرایش نماد پیچیدهای در رمان است. اینکه به یکباره نماد زن بودن و آزادی از دست رفته است و آفرد در آرزوی کنترل آن است. از سوی دیگر فرمانده معتقد است که زنان نیازی به آرایش کردن ندارند. زنان دیگر لازم نیست آرایش کنند یا حتی به ظاهر خود اهمیت دهند. اما با این وجود وقتی آفرد را به هتل میبرد به او لوازم آرایش میدهد. با اینکه آفرد از داشتن هرگونه لوازم آرایشی یا حتی کِرم نرمکننده محروم است اما تمام تلاشش را میکند تا از خود مراقبت کند.
• در سال 2017 بروس میلر یک مجموعۀ تلویزیونی با اقتباس از کتاب سرگذشت ندیمه با همکاری مارگارت اتوود ساخت که هنوز به اتمام نرسیده است. این سریال از شبکۀ هولو پخش میشود و طرح داستانش درست مانند رمان است و یک جامعۀ پادآرمانشهری را به تصویر میکشد. سه قسمت اول این سریال در سال 2017 پخش شد. در سپتامبر 2022 قبل از پخش فصل پنجم، این سریال برای فصل ششم و البته آخرین فصل آن تمدید شد. فصل اول این سریال برندۀ بهترین سریال درام سال شد و این سریال توانست جایزۀ گلدن گلوب بهترین سریال تلویزیونی درام را از آن خود کند.
• مارگارت اتوود در سال 2019 دنبالهای برای این رمان با نام وصایا منتشر کرد که در ایران با نامهای «وصیتها»، «حدیث گیلیاد» و «شهود» نیز به چاپ رسیده است.
اگر از خواندن کتابِ سرگذشت ندیمه لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• کتاب وصیتها اثر دیگری از مارگارت اتوود نویسندهٔ کانادایی و دنبالهٔ رمانِ سرگذشت ندیمه است. در این رمان 15 سال از وقایع رمانِ سرگذشت ندیمه میگذرد و شما سرنوشت شخصیتهای رمان را میخوانید.
• کتاب 1984 رمان پادآرمانشهری و مشهور جورج اورول نویسندهٔ انگلیسی است. جورج اورول در این رمان جنجالی دنیایی در آینده را بهتصویر کشیده که تحت حکومت برادر بزرگ درآمده است و پیامدهای تقسیم جهان منجر به ظهور حکومتهای پرنفوذ و توتالیتر شده است.
• کتاب قلعه حیوانات یا مزرعهٔ حیوانات یکی دیگر از آثار پادرآرمانشهری و البته جنجالی جورج اورول است. این اثر جورج اورول یکی از آثار تمثیلی سیاسی بهشمار میرود و آن را تأثیرگذارترین رمان جهان میدانند. نویسنده در این آیندهای را ترسیم کرده که در آن حیوانات باهوشتر از انسانها هستند و دست به شورش میزنند اما اسیر حکومتِ توتالیتر خوکها میشوند.
دربارۀ مارگارت اتوود: نویسندهٔ کانادایی
مارگارت النور اتوود در سال 1939 در انتاریوی کانادا به دنیا آمد. او نویسندۀ کانادایی است که بیشتر به خاطر رمانها و دیدگاه فمنیستیاش شناخته شده است. پدر آتوود حشرهشناس بود بنابراین مارگارت بیشتر زمانش را در جنگلهای کانادا میگذراند. او از پنج سالگی شروع به نوشتن کرد و یک دهه بعد بهطور جدی تلاشهایش را ادامه داد. او پس از اتمام تحصیلات دانشگاهیاش در کالج ویکتوریای دانشگاه تورنتو، مدرک کارشناسی ارشدش را از کالج رادکلیف کمبریج در رشتۀ ادبیات انگلیسی و در سال 1962 دریافت کرد. آتوود در آثار اولیهاش رفتار انسان را مورد تأمل قرار میداد و مادهگرایی را محکوم کرد. اتوود در اکثر رمانهایش بر زنان تمرکز کرده است و به دنبال رابطۀ زنان با جهان و افراد دیگر جامعه است. او برای رمان آدمکش کور در سال 2000 برندۀ جایزۀ بوکر شد، این رمان روایت پیچیدۀ یک زن سالخوردۀ کانادایی است که داستان خودکشی خواهرش و نقش خودش در رمانی که خواهرش پیش از مرگ نوشته را به خواننده توضیح میدهد. از دیگر آثار مارگارت اتوود میتوان به بذر جادو، بر امواج، اوریکس و کریک و عروس فریبکار اشاره کرد. او رمان پنلوپیاد (2005) را با الهام از ادیسۀ هومر نوشت.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
رمان قشنگ با داستانی متفاوت هستش ولی متاسفانه پایانش بازِ ... 🥲
این کتاب واقعا کتاب قشنگیه اگه 1984 خوندین و دوست داشتین حتما اینم بخونین
کتاب فوق العاده ایه 👍👍👍