حیرانی و مستی

(2)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
249

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب حیرانی و مستی

انتشارات پردیس دانش منتشر کرد: وقتی نخستین پرتوهای صبحگاهی کوههای دوردست را نمایان ساخت،خوابی شدید سراپای وجود خیام را در برگرفت.قاچ زین را گرفت و سرش را پایین آورد و اسب خسته هم گام هایش را آهسته کرد.عمر خیام مطمئن بود که راهی ری است. همان جاده طولانی خراسان که رحیم در آن سفر کرد و به مقصد نرسید. پیرامونش صدای سم اسبان برخاست و ناگهان از صدا نعره ای به زبان عربی از جا جهید: تو که هستی گرد و غبار شدیدی در آسمان آفتابی موج میزد.دسته های سوار در جامعه های گشاد و سراندازهای مردان صحرا رو به جانب آوردند.و بعضی از آنها توقف کردند و به او خیره شدند.خیام هم به جامه خاک گرفته خود نگریست و گفت: رهگذر،رهگذری از آن سوی دنیا که به دنبال دربار سلطان ملک شاه بزرگ میگردد. فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی