مسخ

(32)

1,100,000ریال

990,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
3308

علاقه مندان به این کتاب
37

می‌خواهند کتاب را بخوانند
7

کسانی که پیشنهاد می کنند
9

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مسخ

انتشارات نگاه منتشر کرد:
.مسخ تنها رمان و مشهورترین اثر فرانتس کافکا است
لحن کافکا روشن و دقیق و رسمی در تضادی حیرت انگیز با موضوع کابوس وار داستان دارد؛ او در “مسخ” تنهایی بشر و سرگشتگی و گسیختگیش را از جامعه پرآشوب نشان می‌دهد.
یک روز صبح، همین که گره‌گوار سامسا از خواب آشفته‌ای پرید، در رخت‌خواب خود به حشره‌ی تمام عیار عجیبی مبدل شده بود. به پشت خوابیده و تنش، مانند زره، سخت شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهوه‌ای گنبد مانندی دارد که رویش را رگه‌هایی، به شکل کمان، تقسیم بندی کرده است. لحاف که به زحمت بالای شکمش بند شده بود، نزدیک بود به کلی بیفتد و پاهای او که به طرز رقت آوری برای تنه‌اش نازک می‌نمود جلو چشمش پیچ و تاب می‌خورد... . (بخشی از متن کتاب)
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

مسخ

عکس کتاب مسخ صادق هدایت

مسخ مشهورترین اثر کافکا است که در سه هفته ماه آخر سال 1912 نوشته شد و سه سال بعد در سال 1915 منتشر شد. این رمان داستان کوتاه و غم‌انگیزی دارد. مسخ بدون شک شناخته‌شده‌ترین کتاب کافکا است. این رمان بسیار کوتاه داستان غم‌انگیز گرگور سامسا، فروشنده دوره‌گردی است که یک روز صبح از خواب بیدار می‌شود و متوجه می‌شود به یک حشره بزرگ تبدیل شده است. زندگی او حتی از این هم پست‌تر می‌شود زیرا خانواده‌اش از او دوری می‌کنند، او را مجروح می‌کنند، در اتاق حبسش می‌کنند و در نهایت بعد از مرگش جشن می‌گیرند.
با سی بوک همراه باشید تا بیشتر با مسخ و کافکا آشنا شوید.

خلاصه داستان

گرگور سامسا، یک فروشنده دوره‌گرد، یک روز صبح در رختخواب خود از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند که به یک حشره بزرگ تبدیل شده و یا به‌اصطلاح، مسخ شده است. او نگاهی به اطرافش می‌اندازند و متوجه چیز غیرعادی نمی‌شود. بنابراین تصمیم می‌گیرد دوباره بخوابد تا اتفاقی که افتاده را فراموش کند. گرگور می‌کوشد غلت بزند اما متوجه می‌شود به‌خاطر فرم بدن جدیدش نمی‌تواند و روی پشت سخت و محدبش گیرکرده است. او می‌کوشد خارش شکمش را رفع کند. اما وقتی یکی از پاهای جدیدش به خودش برخورد می‌کند، از خودش چندشش می‌شود. او در اندیشه زندگی سخت و مشکلات مالی و خانوادگی‌اش فرومی‌رود. وقتی به خودش می‌آید متوجه می‌شود بیش از حد خوابیده است و قطاری که به محل کارش می‌رود را ازدست‌داده است. همان موقع مادرش در اتاق را می‌زند. وقتی سعی می‌کند جوابش را بدهد، می‌فهمد صدایش هم تغییر کرده است. خانواده‌اش مشکوک می‌شوند که نکند او بیمار شده است. بنابراین از او می‌خواهند در اتاق را که عادت دارد همیشه آن را قفل کند، باز کند. گرگور سعی می‌کند از رختخواب بلند شود اما نمی‌تواند بدن تغییر شکل یافته‌اش را تکان دهد. همان لحظه مدیرش هم به خانه‌اش می‌آید تا بفهمد او چرا سرکار حاضر نشده است. همه این شرایط او را کلافه می‌کند و باعث می‌شوند تا او فریاد بکشد و ...

خواندن کتاب مسخ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن کتاب مسخ برای هر کتاب‌خوانی که می‌خواهد معنا و مفهوم زندگی را درک کند واجب است.

درباره نویسنده کتاب مسخ

فرانتس کافکا

فرانتس کافکا در ژانویه 1883  شهر پراگ در جمهوری چک امروزی به دنیا آمد. از او بیشتر به‌عنوان نویسنده رمان‌ها و داستان‌های کوتاهی مانند مسخ و محاکمه یاد می‌شود. خانواده‌اش از طبقه متوسط بودند و شش برادر و خواهر داشت. برادران بزرگ‌ترش در دروان نوزادی و سه خواهرش در نهایت در جریان هولوکاست مردند. والدین او برای حمایت از فرزندانشان سخت‌کار می‌کردند و کافکا شدیداً تحت‌تأثیر رفتارهای خودکامه پدرش در این دوره بود. در اواخر دهه 1880 و اویل دهه 1890 او در یک مدرسه آلمانی درس خواند در نتیجه هم به زبان آلمانی و هم به زبان چکی، می‌نوشت و صحبت می‌کرد. در دانشگاه ابتدا شیمی خواند ولی بعد به حقوق روی آورد. در طول دوره تحصیلش با ماکس برود (نویسنده، آهنگ‌ساز و روزنامه‌نگار معروف آلمانی) آشنا شد. افکار و عقاید هر دویشان بسیار بر روی دیگری اثر گذاشت. کافکا در ژانویه 1906 با مدرک دکترای حقوق فارغ‌التحصیل شد. او پس از فارغ‌التحصیلی در یک شرکت بیمه استخدام شد و تقریباً یک سال آنجا شاغل بود. در همین دوره از زندگی‌اش بود که نویسندگی برایش اهمیت فوق‌العاده‌ای پیدا کرد. او از کار شرکت بیمه بیزار بود در نتیجه شغل‌های متفاوتی امتحان کرد.

کافکا چندین بار نامزد کرد اما هرگز ازدواج نکرد. یکی از مهم‌ترین زنان زندگی او فلیس بائر بود که دومرتبه با او نامزد شد. در همین دوره، یعنی حدود سال 1912 بود که او کتاب داستان محاکمه را نوشت. همین دوران بود که رمان مسخ و رمان ناتمام آمریکا (یا آن‌طور که خود او در اوایل می‌خواندش، «مردی که ناپدید شد») را نوشت. در طول دوران نویسندگی‌اش، اکثر آثارش (به جز برخی نامه‌هایش)، به زبان آلمانی نوشته شده بود. کافکا به دلیل شرایط زندگی‌اش از نظر روحی شرایط ناامن فلج‌کننده‌ای درباره همه چیز زندگی‌اش داشت، از بدنش گرفته تا داستان‌هایش. به همین دلیل بیشتر داستان‌های او بعد از مرگش منتشر شدند. آثار او بعد از انتشار به‌سرعت به نقاط عطف ادبیات قرن 20 تبدیل شدند. تاکید او بر پوچی هستی، دل‌زدگی از زندگی مدرن و ظلم و درک‌ناپذیری قدرت استبدادی به‌شدت در میان مردم کتاب‌خوانی که تازه از جنگ جهانی اول جان سالم به در برده بودند، بازتاب داشت. امروز از لغت کافکا برای نشان‌دادن بی‌معنای، نحوست و پیچیدگی استفاده می‌کنند و همین ماجرا شهرت کافکا را زنده نگه داشته است.

درباره مترجم کتاب مسخ

صادق هدایت متولد ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ و درگذشته ۱۹ فروردین ۱۳۳۰، نویسنده ایرانی است که فنون مدرنیستی را وارد ادبیات داستانی فارسی کرد. او یکی از بزرگ‌ترین و نامدارترین نویسندگان ایرانی است. هدایت در خانواده‌ای سرشناس و اشرافی چشم به جهان گشود. او در تهران، بلژیک و فرانسه تحصیل کرد. خدایت بعد از ارتباط با شخصیت‌های برجسته روشنفکر اروپایی، تحصیل در رشته‌های مختلف، همه چیز را به‌قصد تحصیل در رشته ادبیات رها کرد. او به‌شدت جذب آثار ادگار آلن‌پو، گی دو موپاسان، راینر ماریا ریلکه،فرانتس کافکا، آنتون چخوف و فئودور داستایوفسکی بود و آثاری از آنها را به فارسی برگردانده است. او بعدها به ایران برگشت و در سال 1339 دو کتاب منتشر کرد. مجموعه داستان کوتاه زنده‌به‌گور و نمایشنامه پروین دختر ساسان. بعد از آن نیز سایه مغول و سه قطره خون را منتشر کرد. 

هدایت شخصیت مرکزی محافل روشنفکری تهران و عضو اصلی گروه ربعه بود. او در آن زمان به ادبیات فولکلور و عامیانه ایران علاقه بسیاری نشان داد و حاصل این علاقه دو کتاب اوسانه و نیرنگستان بود. او توانست به کمک این آثار عبارت‌های عامیانه نثر فارسی را زنده نگه دارد و زبان فارسی را غنی‌تر سازد. او از همان زمان تا به امروز الهام‌بخش نویسندگان و مترجمان بسیاری بوده است.

هدایت در زمان خودش شخصیت درک نشده‌ای داشت. مثلاً او از اولین کسانی بود که در ایران رسماً گیاهخوار شد و تا سال‌ها به این کار ادامه داد. او در سال 1315 به هند رفت و آنجا مشغول به فراگیری و تحصیلات غیررسمی شد. از جمله چیزهایی که او در آن زمان آموخت، زبان پهلوی بود که تأثیر بسیار زیادی بر باقی آثارش گذاشت. او در سال 1329 کتاب مسخ را به فارسی برگرداند. او بعدها تحت‌تأثیر مشکلات فراوان اجتماعی، سیاسی و شخصیتی دچار مشکلات فراوان شد. از جمله مشکلاتی که او درگیرش بود یاس و ناامیدی مفرط از شرایط زندگی بود. مشکلات فراوان او را به سمت خودکشی سوق دادند. سرانجام او در 19 فروردین 1330 در آپارتمان اجاره‌ای در خیابان شامپیونه پاریس، با گاز خودکشی کرد و تبدیل به اولین نویسنده و ادیب ایرانی شد که خودکشی کرده است.

صادق هدایت

امتیازات

کتاب مسخ توانسته است از سایت Goodreads امتیاز 3.8 و از سایت Amazoon امتیاز 4.6 از 5 دریافت کند.

خطر لورفتن داستان مسخ در بخش مضامین اصلی

مضامین اصلی

پوچی زندگی
مسخ از لحظه اول با فضاسازی عالی داستان خودش را شروع می‌کند و با اولین جمله‌اش جهانی می‌سازد دال بر هرج‌ومرج، تصادف و پوچی. رویداد پوچ بیدارشدن گرگور به‌عنوان یک حشره غول‌پیکر، رویدادی است بسیار نامتعارف و خارج از مرزهای واقعیت. رویدادی که نه‌تنها بعید است برای کسی رخ بدهد، بلکه از نظر زیستی و فیزیکی غیرممکن است. دگردیسی گرگور اهمیتی فراطبیعی دارد. داستان هرگز به خودش زحمت نمی‌دهد تا دلیل تغییر شکل گرگور را توضیح دهد. این دگردیسی پدیده‌ای است بدون علت. نه نتیجه مجازات مذهبی است و نه طلسم است.

تمام شواهد نشان می‌دهد گرگور پسر و برادر خوبی بوده است. او حتی تن به شغلی که از آن متنفر بوده داده تا مخارج خانواده را تأمین کند و می‌خواهد رؤیای مدرسه موسیقی خواهرش را هم محقق کند. هیچ نشانه‌ای در سرتاسر داستان وجود ندارد که نشان دهد گرگور دچار عقوبت یا مجازات شده باشد. حتی اعضای خانواده با این رویداد نه مانند اوقافی فراطبیعی بلکه مانند اتفاقی ساده مثل ابتلا به یک بیماری برخورد می‌کنند. همه این عناصر در کنار هم ساختار داستان را به سمت نهیلیسم می‌برند و جهانی عاری از سیستم نظم و عدالت را به تصویر می‌کشند. 

واکنش شخصیت‌های مختلف به رویدادهای داستان، به این عمق احساس پوچی عمیق مسخ می‌افزاید. به جز خدمتکار خانه، سامساس که همان ابتدا استعفا می‌دهد، تقریباً هیچ یک از شخصیت‌ها واکنش خاصی به این ماجرا نشان نمی‌دهند. حتی خود گرگور هم به‌جای اینکه نگران دگردیسی غیرمنتظره و بدن حشره‌ای‌اش باشد، نگران شغلش است و هیچ تلاشی برای اینکه به شکل انسانی خود بازگردد نمی‌کند و تنها نگران راحتی جسمی خود است. دیگر شخصیت‌های داستان نیز این دگردیسی را تنها به‌عنوان یک چیز مشمئزکننده و کثیف می‌بینند نه اتفاقی وحشتناک و غیرممکن. همه به‌جای فرار یا درمان گرگور تنها بر روی سازگاری زیستی او تمرکز می‌کنند. هرگز کسی نمی‌کوشد به او کمک کند یا نصیحتش کند بلکه همه با احساس شرم و انزجار از او دوری می‌کنند. همه این واکنش‌های غیرعادی به پوچی داستان کمک می‌کنند و از طرفی دیگر این رفتارها و واکنش‌ها نشان می‌دهد که شخصیت‌ها همگی انتظار این حد اعلای پوچی در دنیای خود را دارند و با آن غافلگیر نمی‌شوند.

ارتباط بین ذهن و بدن
مسخ یا دگردیسی گرگور، تنها جسم او را تغییر می‌دهد و ذهنش را دست‌نخورده باقی می‌گذارد و موجب اختلاف و عدم هماهنگی بین ذهن و بدن می‌شود. در چند جای داستان این اختلاف به‌صورت فاحشی به چشم می‌خورد. مثلاً در ابتدای داستان، اولین باری که گرگور به‌عنوان حشره از خواب بیدار می‌شود، می‌کوشد روی پایش بایستد اما فیزیک بدنش مناسب این کار نیست و یا اینکه او بی‌توجه به جسم جدیدش، می‌خواهد سرکار برود و یا وقتی که نمی‌تواند شیری که خواهرش برایش گذاشته را بنوشد زیرا با اینکه وقتی انسان بود، شیر را از هر چیزی بیشتر دوست داشت اما حالا شیر برایش مزه خوشایندی ندارد. در اصل او با ذهن انسانی فکر و با بدن حشره‌ای زندگی می‌کند و در ابتدا ابداً قادر به آشتی دادن این دو بخش وجودش نیست. 

همان‌طور که داستان پیش می‌رود، گرگور به بدن جدیدش عادت می‌کند. ذهن او مطابق با نیازها و خواسته‌های فیزیکی‌اش تغییر می‌کند اما این تغییر هرگز به‌صورت کامل رخ نمی‌دهد. گرگور رفته‌رفته بیشتر شبیه یک حشره رفتار می‌کند مثلاً فضاهای تنگ و تاریک را ترجیح می‌دهد و از خزیدن روی درودیوار هم لذت می‌برد. این جزئیات داستانی است که به ما نشان می‌دهد بر خلاف باور عمومی، ذهن ماتحت کنترل فیزیک ما را هدایت کرده و شکل می‌دهد نه برعکس.

از طرفی قدرت ذهن هرگز به آن اندازه نیست که به طور کامل توسط وجود فیزیکی ما خفه شده یا از بین برود. اوج درگیری ذهنی جسمی گرگور زمانی رخ می‌دهد که خواهر و مادرش می‌خواهند اثاثیه اتاق او را خارج کنند. گرگور در ابتدا از این ایده خوشش می‌آید چون در این صورت بدن حشره‌ای گنده‌اش راحت‌تر به این‌سو و آن سو می‌خزد اما زمانی که آنها اثاثیه را بیرون می‌برند، ناگهان درمی‌یابد دارایی‌هایش به‌عنوان یک انسان برای او آرامش عاطفی به ارمغان می‌آوردند و ناگهان با یک انتخاب روبه‌رو می‌شود: می‌تواند به خواهش فیزیکی تن داده و اتاق را خالی از وسیله کند و یا از نظر عاطفی آرامش داشته باشد اما نه هر دو. به‌عبارت‌دیگر، ذهن و بدن او در مقابل هم قرار می‌گیرند. گرگور نمی‌تواند انسانیتش را رها کند و ناامیدانه به تابلوی روی دیوار می‌چسبد تا آن را از دست ندهد.

تحلیل سی بوک از کتاب مسخ

تحلیل سی بوک از کتاب مسخ

خوانایی کتاب و روان بودن 
مسخ کتاب ساده و روانی است. این کتاب در مقایسه با داستان عمیق و پرماجرایش، حجم کمی دارد و به‌سرعت می‌توان آن را مطالعه کرد.

مدت زمانی که طول می‌کشد بخوانی 
یک خواننده خوش‌خوان با سرعت مطالعه متوسط 250 کلمه در دقیقه، چیزی حدود یک ساعت و 4 دقیقه طول می‌کشد تا کتاب مسخ را مطالعه کند. 

مقایسه چاپ‌های مختلف و نشرها 
کتاب مسخ در ایران به دست چند انتشارات به چاپ رسیده است. انتشارات «نگاه»، «مجید»، «بدرقه جاودان» و «جامعه دران» همگی با ترجمه صادق هدایت و برخی انتشارات دیگر با ترجمه‌های دیگر این کتاب را به چاپ رسانده‌اند. 

سخن آخر
کتاب مسخ به دست کافکا، نویسنده نهیلیسم و قدرتمند آلمانی نوشته و به قلم صادق هدایت، مهم‌ترین نویسنده و مترجم ادبیات ایران که آثارش بیشتر در سبک نهیلیسم جا می‌گیرند ترجمه شده است. این داستان غنی از مفاهیم انسانی و ارزش‌های اجتماعی است. در نتیجه مسخ یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که باید در کتابخانه شما وجود داشته باشد. 

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی