نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات صدای معاصر منتشر کرد:
این کتاب مجموعهی کامل داستانهای خواندنی دو کتاب پرفروش ریچارد فاینمن «نکنه شوخی میکنید. آقای فاینمن!» و «به تو چه که دیگران چی فکر میکنند» است. همهی این داستانها واقعی هستند و راوی آنها خود فاینمن است. بیتردید ریچارد فاینمن نگینی درخشان و اسطورهای بی همتا در تاریخ علم است. روزنامهی نیویورک تایمز مینویسد، فاینمن ناب- شوخ طبع، باهوش، گاهی هم هرزه... این کتاب چقدر خواندنی است.
و روزنامهی واشنگتن پست در نقد این کتاب مینویسد، او انسانی مبتکر، باهوش، کنجکاو، پرانرژی، التقاطی، و تمام عیار سنت شکن بود که به علم عشق میورزید، علاقهی سیری ناپذیری به اصول اولیه داشت و نگرش او به واقعیت منحصر به فرد بود. وقتی چیزی را شرح میداد که دوست داشت، نبوغ ذاتیاش از درون آنچه میگفت و میدرخشید...فاینمن هم شما را میخنداند و هم به فکر وامیدارد... .
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
کتاب همهی ماجراهای ریچارد فاینمن از سایت گودریدز امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب همهی ماجراهای ریچارد فاینمن از سایت آمازون امتیاز 4.8 از 5 را دریافت کرده است.
ریچارد فاینمن یکی از مشهورترین و مهمترین فیزیکدانان نیمهٔ دوم قرن بیستم بود که در سال 1967 برندهٔ جایزهٔ نوبل فیزیک شد. سخنرانیها و آثار پرشور و جذاب او طرفداران بسیاری دارد. کتاب همهی ماجراهای ریچارد فاینمن مجموعهٔ کامل خاطراتِ فاینمن است که قبلاً در دو کتاب پرفروش ریچارد فاینمن با عناوین «نکنه داری شوخی میکنی، آقای فاینمن!» و «به تو چه که دیگران چی فکر میکنند» منتشر شده بود. این کتاب در سال 2008 برای تجلیل از ذهن علمی بزرگ فاینمن منتشر شد.
«برندگان جایزهٔ نوبل هیچگاه خودشان را با نواختن طبل و شکستن رمز گاو صندوق سرگرم نمیکردند، اما اینها تنها قسمتی از سرگرمیهای ریچارد فاینمن بود. او دانشمندی است پر از شگفتی، غیرقابلپیشبینی و نابغهای جسور. کتاب همهی ماجراهای ریچارد فاینمن که مجموعهای از دو خاطرات فاینمن است، اکنون در یک مجلد جمعآوری شده است و زندگی پر جنبوجوش ترین این شخصیت در علم مدرن را به نمایش گذاشته است.» - بوکلیست
فاینمن یکی از برجستهترین فیزیکدانان دنیا بود و بسیار ساده و جذاب مقولههای علمی را توضیح میداد. در کنار تمام موفقیتهای علمیاش، فاینمن همچنین توانایی بینظیری در داستاننویسی داشت. کتاب همهی ماجراهای ریچارد فاینمن مجموعهای دلانگیز از خاطرات و ماجراهای زندگی فاینمن است و این فرصت را به خوانندگان میدهد تا با زندگی بینظیر و تکرارنشدنی این فیزیکدان مشهور آشنا شوند.
«آنگاه که جنگ در اروپا آغاز شد و ایالات متحده هنوز اعلام جنگ نکرده بود، همه صحبت از این میکردند که باید آماده شد و وطنپرست بود. روزنامهها مقالههای بلندی درباره بازرگانانی مینوشتند که داوطلب میشدند تا برای آموزش نظامی به پلتربورگ، نیویورک بروند و از این حرفها. رفته رفته به این فکر افتادم که من هم باید سهمی داشته باشم. پسازاین که کارم در امآیتی تمام شد، یکی از دوستانم به نام موریس مِیر که از بچههای انجمن بود و در آرمی سیگنال کورپس در نیویورک کار میکرد، مرا پیش یکی از امرای ارتش در ادارات آرمی سیگنال کورپس در نیویورک برد. «جناب سرهنگ، من مایلم به مملکتم خدمت کنم و ازآنجا که فنّی هستم حتماً کاری هست که بتوانم انجام دهم.» سرهنگ گفت: «خب، شما بهتر است که اول به پادگان آموزشی پلتزبورگ بروید و آموزش نظامی اولیه را بگذرانید. آنگاه ما حتماً از شما استفاده میکنیم.» بیرون رفتم و در پارک نشستم تا به این مسئله فکر کنم. زیاد فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر بخواهم سهمی داشته باشم بهتر است که راه آنها را بروم. خوشبختانه کمی که بیشتر فکر کردم گفتم: «ولش کن! کمی صبر میکنم. شاید اتفاقی بیافتد و آنها بخواهند از من به بهترین وجه استفاده کنند.» به پرینستون رفتم تا نوعی کار دانشجویی آنجا انجام دهم و در بهار دوباره رفتم به آزمایشگاههای بل تا برای کار تابستانی در آنجا تقاضا بدهم.»
«چنانکه گفتم روزهای اوّل که آنجا بودیم هنوز خوابگاهها را نساخته بودند. امّا فیزیکدانها باید همانجا میماندند. اولین جایی که به ما دادند ساختمان مدرسهی قدیمی پسرانهای بود که از قبل آنجا بود. من در یکی از اتاقهای آن که سالن مکانیک نام داشت زندگی میکردم. همهی ما را در این سالن جمعکرده بودند که تختخوابهای دیواری داشت و خیلی راحت نبود چون بابکریستی و همسرش مجبور بودند برای رفتن به حمّام از اتاقخواب ما بگذرند که برای ما آزاردهنده بود. بالاخره خوابگاه ساخته شد. من رفتم جایی که اتاقها را تحویل میدادند و به من گفتند که میتوانم اتاقم را انتخاب کنم. میدانید که من چکار کردم؟ نگاه کردم و دیدم که خوابگاه دختران کجاست و آنگاه اتاقی را انتخاب کردم که این خوابگاه از آن دیده میشد. البته بعدها متوجّه شدم که درخت بزرگی داشت کمکم جلو این اتاق را میگرفت. به من گفتند که قرار است در هر اتاق دو نفر زندگی کنند امّا این امر موقّتی خواهد بود. هر دو اتاق حمّام مشترکی داشنند و در اتاقها تختخوابهای دو طبقه خواهند گذاشت. امّا من نمیخواستم که کس دیگری هم در اتاق من زندگی کند. شب اوّل که آنجا بودم ک دیگری نبود و بر آن شدم که اتاق را برای خودم نگهدارم.»
«زمانی که بچّه بودم آزمایشگاهی داشتم. آزمایشگاهی نبود که بتوانم در آن اندازهگیری یا آزمایشهای مهمّی انجام دهم. من در این آزمایشگاه بازی میکردم: موتوری میساختم، سنجهای میساختم که وقتی چیزی از بالای سلول نوری عبور میکرد، خاموش میشد. با سلنیوم هم کارهایی میکردم و دائم در حال ورجه وورجه بودم. کمی هم روی بانک لامپ، کلیدها و چراغها که از آنها به عنوان مقاومت استفاده میکردم تا ولتاژ را کنترل کنم، محاسبه انجام میدادم. اینها همه کاربردهای عملی بود. من هرگز آزمایشی انجام نمیدادم که در آزمایشگاهها انجام میشد. میکروسکوپی هم داشتم و عاشق دیدن چیزهایی بود که زیر آن میگذاشتم. باید صبور میبودم چون آناً میخواستم چیزی را که زیر آن میگذاشتم تماشا کنم. چیزهای زیاد جالبی را دیدم، مثل آنهایی که همه میبینند، جلبک دیاتومه را میدیدم که آرام از این سو به آن سوی لام میرفت. روزی داشتم پارامسیومی را تماشا میکردم و چیزی را دیدم که در کتابهای مدرسه یا حتّی دانشگاهی که داشتم به آن اشاره نشده بود. این کتابها همه چیز را ساده میکنند تا دنیا را جوری جلوه دهند که خودشان میخواهند.»
ریچارد فاینمن یک نابغه بود. سادگی و شفافیت کلام و نوشته او مفاهیم انتزاعی علمی را ملموس میکرد و حضور گرم او حتی بیمیلترین دانشآموزان و شنوندگان را به علم علاقهمند میکرد. فاینمن فیزیکدان برندهٔ جایزهٔ نوبل بود که صدایی رسا و ماجراجوییهایی تکرارنشدنی داشت. او ایدههایش دربارهٔ فیزیک اتمی را با انیشتین و بور در میان میگذاشت و با آنها به تفریح میپرداخت. او توانست معمای فاجعهٔ چلنجر را حل کند و یکی از تأثیرگذارترین و خلاقترین ذهنهای تاریخ معاصر را داشت. او بهخوبی میدانست که مردم داستانهای خواندنی را به سخنرانیهای مستدل ترجیح میدهند برای همین به دوست طبلنوازش اجازه داد تا بسیاری از داستانهای کتاب «ماجراهای شخصیتی کنجکاو» را که خود نوشته بود، در مجموعهای به نام «نکنه داری شوخی میکنی، آقای فاینمن!» گرد آورد. استقبالی که از این کتاب شد فاینمن را برآن داشت تا خاطراتی را که تجربهٔ بررسی علل سانحهٔ شاتل چلنجر بود و همچنین داستان اندوهبار آرلین بار را بازگو کند. این دو داستان در کتاب «به تو چه که دیگران چه فکر میکنند؟» منتشر شد. در نهایت در سال 2008 هر دو کتاب، در کتاب واحدی به نام همهی ماجراهای ریچارد فاینمن به چاپ رسید.
به خواننده
دیباچه
۱. از فار راکاِوِی تا دانشگاه امآیتی
۲. سالهای پرینستون
3. آرلین
۴. فاینمن، بمب اتمی و ارتش
۵. از کورنل تا کلتک، با گشتوگذاری در برزیل
۶. دنیای منِ فیزیکدان
۷. آقای فاینمن به واشینگتن میرود تا علل فاجعهی شاتل فضایی چلنجر را بررسی کند.
8. پس درآمدها
در جستجوی فاینمن، نوشتهی آلن آلدا
ریچارد فایمن که مارک کاگ، ریاضیدان برجستۀ لهستانی او را نابغۀ جادوگر خواند، جایگاهی ویژه در میان نوابغ فیزیک قرن بیستم دارد و آموزگاری بیهمتاست. بنابراین اگر به خواندن کتابهای علمی علاقه دارید به شما پیشنهاد میکنیم دیگر کتابهای ریچارد فاینمن را نیز مطالعه کنید.
• سرشت قانون فیزیکی مجموعهای از هفت سخنرانی ریچارد فاینمن است، سخنرانیهایی که فاینمن به عنوان سخنرانیهای مسنجر در دانشگاه کورنل ایالات متحده ایراد کرده است. این سخنرانیها برای دانشجویانی بود که میخواستند کلیات سرشت قانون فیزیکی را بدانند. این سخنرانیها نه از روی متن از پیش آمادهشده بلکه از روی تعدادی یادداشت و فیالبداهه ایراد شدند.
• شش قطعه آسان مبانی فیزیک به روایت ریچارد فاینمن است. این کتاب شرحی از اصول بنیادی فیزیک به زبانی غیرتخصصی از ریچارد فاینمن است. مشهورترین و مهمترین فصلهای درسی فیزیک فاینمن در این کتاب نوشته شده است و هنوز هم مهمترین کتاب فاینمن در نظر گرفته میشود. عامۀ خوانندگان میتوانند به سادگی نظریات و توضیحات فاینمن در این کتاب را متوجه شوند.
• درسنامۀ فیزیکِ فاینمن اثر دیگری از ریچارد فاینمن نابغۀ فیزیک است. این کتاب نخستین بار در سال 1961 منتشر شد و مجموعهای از درسهای پروفسور ریچارد فاینمن بین سالهای 1961 تا 1962 در مؤسسۀ فناوری کالیفرنیا است. این کتاب ابتدا کتاب درسی محسوب میشد اما آرامآرام از ردۀ کتابهای درسی خارج شد و تنها علاقهمندان به مطالعه یا فهم عمیقتر آن را متوجه میشوند.
• معنای همۀ اینها چیست؟ اثر دیگری از ریچارد فاینمن فیزیکدان آمریکایی است. این کتاب مجموعۀ سه سخنرانی این فیزیکدان برجستۀ آمریکایی است. در این کتاب فاینمن اندیشههای خود در مورد زندگی، مذهب، سیاست و دیگر موضوعات را بیان کرده است. دیدگاه نمادشکن او به زندگی و بسیاری از ماجراهای کنجکاوانهاش در این کتاب بسیار خواندنی است.
• تأثیر علم در اندیشه اثر دیگری از ریچارد فاینمن، فیزیکدان برجستۀ آمریکایی است. این کتاب بر اساس سخنرانیهای سال 1963 فاینمن در دانشگاه واشنگتن نوشته شده است. او در این سخنرانی در خصوص موضوعاتی عمومی حرف زد و دیدگاههای شخصی خود را به شکلی ساده و جذاب مطرح کرد.
• لذت فهمیدن کتابی خواندنی از ریچارد فاینمن، فیزیکدان برجستهٔ آمریکایی است. این کتاب شرحی ساده از دستاوردهای ریچارد فاینمن به قلم او است که حرفهاش درک جهان از الکترودینامیک کوآنتومی را تغییر داد. در این کتاب مصاحبهها، سخنرانیها، کنفرانسها و مقالات چاپی این فیزیکدان مشهور از جمله سخنرانی مشهورش در سال 1959 «آن پایین فضای بسیاری هست» منتشر شده است.
ریچارد فیلیپس فاینمن در سال 1918 در شهر نیویورک به دنیا آمد و در سال 1988 از دنیا رفت. او فیزیکدان نظری آمریکایی بود که برای کارش بر روی فرمول انتگرال مسیر مکانیک کوانتومی، نظریهٔ الکترودینامیک کوانتومی، فیزیک ابر سیار و فیزیک ذرات که مدل پارتون را برای آن پیشنهاد کرد، به شهرت رسید. او برای کمک به توسعهٔ الکترودینامیک کوانتومی، جایزهٔ نوبل فیزیک را در سال 1965 بهطور مشترک با جولیان شوینگر و شئینچیرو توموناگا دریافت کرد. او در کودکی بهشدت تحتتأثیر پدرش قرار گرفت و پدرش بود که افکار او را به چالش میکشید و او را تشویق میکرد هر روز چیز جدیدی بیاموزد. او در کودکی یک آزمایشگاه خانگی داشت و دوست داشت وسایل مختلف را تعمیر کند.
فاینمن در دبیرستانی درس خواند که برتون ریشتر و باروخ ساموئل بلومبرگ، برندگان جایزهٔ نوبل نیز در آن حضور داشتند. او بهسرعت در ریاضی پیشرفت کرد و زمانی که تنها 15 سال داشت مثلثات، جبر پیشرفته، هندسهٔ تحلیلی، حساب دیفرانسیل و انتگرال را بهصورت خودآموز فرا گرفت. او نمادهای خاصی را برای توابع لگاریتم، سینوس، کسینوس و مماس ایجاد کرد و در آخرین سال تحصیلی خود برندهٔ جایزهٔ مسابقات ریاضی دانشگاه نیویورک شد. پس از آن درخواستش را برای دانشگاه کلمبیا فرستاد اما به دلیل سهمیهبندی در این دانشگاه پذیرفته نشد. درعوض او به مؤسسهٔ فناوری ماساچوست پیوست. گرچه در ابتدا به ریاضیات علاقه داشت اما در نهایت بهسراغِ مهندسی برق رفت و پس از آن به فیزیک روی آورد. او در سال 1393 مدرک کارشناسیاش را گرفت و در امتحانات ورودی دانشگاه پرینستون با نمرهٔ عالی پذیرفته شد. آلبرت انیشتین، ولفگانگ پائولی و جان فون نویمان از شرکتکنندگان اولین سمینار فاینمن بودند. درنهایت فاینمن در سال 1942 مدرک دکترایش را از دانشگاه پرینستون دریافت کرد.
پس از اخذ مدرک دکترا، فاینمن یک طرح نمایش تصویری برای عبارات ریاضی ایجاد کرد که رفتار ذرات زیر اتمی را نشان میداد، این طرح نمایش بعداً به نمودارهای فاینمن معروف شد. او در طول زندگی خود به یکی از شناختهشدهترین دانشمندان جهان تبدیل شد. در یک نظرسنجی در سال 1999 که مجلهٔ بریتانیایی «دنیای فیزیک» انجام داد، از بین 130 فیزیکدان برجسته در سراسر جهان او در رتبهٔ هفتم بزرگترین فیزیکدانهای تمام دوران قرار گرفت. فاینمن در گسترش نظریهٔ کوآنتومی سهم بسزایی داشت و جزو دانشمندان پروژهٔ منهتن بود، پروژهای که در نهایت به ساخت بمب اتمی منجر شد. مشارکت او در این پروژه و تلفات فاجعهباری که در نهایت رخ داد، او را بهشدت عذاب میداد و همین باعث شد شروع به تحقیقات در زمینهٔ تاریخی و توسعهٔ تئوری بکند. او در دههٔ 1980 عضوی از کمیسیون راجرز شد، هیئتی که فاجعهٔ شاتل فضایی چلنجر را بررسی کرد و همین او را در میان عموم مردم به شهرت رساند. فاینمن برای فعالیتش در زمینۀ فیزیک نظری، یکی از پیشگامان زمینۀ محاسبات کوانتومی و معرف مفهوم نانوتکنولوژی شناخته شد. او استاد فیزیک نظری در مؤسسۀ فناوری کالیفرنیا نیز بود. مجلۀ نیویورک تایمز فاینمن را باهوشترین فرد جهان معرفی کرد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
اونایی که عاشق علم (Science) هستن این کتاب رو بخونن. اشتباه گفتم کلا کسی که میخواد از ظرفیتهای شناختی (Cognitive) ذهنش استفاده کنه و یک عمر رو فقط در بخش ناخودآگاه نگذرونه و یا مقداری آگاهی (Conciseness) زندگی کنه این کتاب مال اونه.