نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نقش و نگار منتشر کرد:
من امیر علی نبویان هستم.متولد دوم فروردین هزار و سیصد و پنجاه و نه.فارغ التحصیل رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی مازندران.این قصه ها،شکر خدا-«اتوبیوگرافی»نیستند و تمامش ساخته این ذهن مشوش ژولیده است!امیدوارم که دوستان،آنچه قلم نحیف و سواد خفیف بنده مرتکب شده را به بزرگواری ببخشند.
راستی این قصه ها ادامه دارد...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
جلد اول کتاب قصههای امیرعلی از سایت گودریدز امتیاز 3.9 از 5 را دریافت کرده است.
• کاندیدای دریافت جایزۀ بهترین کتاب سال
قصههای امیرعلی بخشی از مجموعه داستانهای کوتاه از امیرعلی نبویان مجری، بازیگر و نویسنده است. این داستانهای کوتاه که برای برنامۀ تلویزیونی «رادیو هفت» نوشته شده بود برگرفته از تخیلات امیرعلی نبویان است. او با نگاهی کمی متفاوت و بیتعارف با مایۀ هجو که با توجه به سن و سال شخصیت راوی و فرم نگارش و دایرۀ واژگانش حالوهوایی «شبه پارودیک» دارد، حکایتهای جذابی را تعریف کرده است که شاید بسیاری در جامعه و فرهنگ ما آنها را تجربه کرده باشند.
مجموعه داستانهای امیرعلی، به زبان طنز و ساده نوشته شده و حوادث معمول روزمره است که البته لحن نویسنده باعث شده همین حوادث ساده لبخند به لب شما بیاورد و میتواند کتابی بسیار سرگرمکننده باشد. این کتاب هم مناسب نوجوانان و هم مناسب بزرگسالان است.
«یک صبح گرم شهریور با صدای جیغهای ممتد شادی مادرم از خواب پریدم: «مبارکه! مهندسی برق، امیرعلی! مادر، مبارکه!» حقیر دیشب تا دیروقت، مبهوت شعبدهی جناب «ژاوی» و دوستان محترمشان بودم و ناامید از قیاس افسوسبرانگیز حضرات با نمونههای وطنی، و نیز به دنبال جوابی قانعکننده برای جناب گزارشگر که ساعت دوونیم شب، یکریز با فریاد از فرد نامعلومی میپرسید: «چه میکنه این داوید ویا!؟» همسن و سالهای بنده خوب میدانند اگر خدازدهی بدبختی سر مراسم اعلام نتایج کنکور خواب بماند، تا قیام قیامت متهم به بیخیالی و ولنگاری است، و در معرض سرکوفت ابدی که والدین محترم در بیربطترین لحظههای زندگی به او خواهند زد. راستش با شنیدن آن جیغ و دادهای شادی، هاجوواج آن بودم که در همان رشته و دانشگاهی پذیرفته شده بودم که همشیره دو سال پیش قبول شده بود! برای اولین بار در زندگی، داشتم باور میکردم که استعداد و پشتکار به یک اندازه در موفقیت آدمی سهیماند. تصورش هم غیرممکن بود که دو سه سال بعد باید کسی را خانم مهندس صدا کنم که واقعاً فرق چهارسو و دَم باریک را نمیداند.»
«خلاصه خبر قبولی من در کنکور به گوش فامیل رسید و یکییکی زنگ زدند و تبریک میگفتند و البته، خواسته یا ناخواسته، کارد را توی زخم من میچرخاندند که «چه خوب که با مریم جان و فرهاد خان همدانشگاهی شدی!» تازه عدهای هم با استناد به همرشته بودن ما، کابوس همکار شدن آینده با این نوابغ را هم ترسیم میکردند. خدا را شکر که از داستان «مهران» بیخبر بودند... تا اینکه عمه خانم به ابوی زنگ زدند و پیشنهاد کردند چون خانهی ما کوچک است، به افتخار قبولی من، در منزل عمه خانم مهمانیاش برگزار کنند و به فامیل شام بدهند، که پدر هم پس از نیم ساعت تعارف و مذاکره سرانجام به این پاگشای تحصیلی رضایت داد! روز موعود فرا رسید! حقیر سرووضعی آراستم و کت و شلوار پوشیدم و زودتر از بقیه، رفتم منزل عمه خانم که اصرار کرده بودند کسی برای آشپزی و کمک نیاید، و خودشان قبول زحمت کردند و ما را شرمنده! مهمانها یکییکی آمدند و به بنده تبریک گفتند؛ از پدر و مادر و مریم و فرهاد تا یک عده آدمی که تا آن موقع جمعاً دو دقیقه دیده بودمشان و در لغت «فامیل» نامیده میشوند.»
«بین جوانان «این فامیل» باهوشترین بودن اصلاً کار سختی نیست! هنوز حرف آقا مسعود تمام نشده بود که همسرش آذر خانم فرمودند: «بین پسرای فامیل!» آخر دو تا دختر نُنر داشتند که یکیشان شیمی میخواند و معتقد بودند «ماری کوری» دوم است! با شنیدن این جمله همه سرها ناخودآگاه چرخید سمت مادرم، که همیشه جوابی برای آذر خانم توی آستین داشت! راستش این دو نفر درست مثل استقلال و پرسپولیس بیخود و بیجهت با هم دشمن بودند. میشد حدس زد که تا لحظاتی دیگر، برای اولینبار در طول تاریخ، مادرم پشت من درخواهد آمد. مادر بنده هم نه گذاشت و نه برداشت، رو کرد به دختر آذر خانم و گفت: «راستی لیلا جان! داداشم که ترم پیش استادت بود، هشت رو ده داد؟!» بعد هم رو به آذر خانم که: «نمیدونین چقدر ازش خواهش کردم؛ آخه اون اصلاً به کسی نمره نمیده.» و در پایان، تیر خلاص را بر پیکر نیمهجان آذر خانم و لیلا شلیک کرد و رو به جمع گفت: «ولی بالأخره راضیاش کردم آخه اگه لیلا جون این ترم هم مشروط میشد اخراجش میکردن...!» آذر خانم همرنگ شاتوت شده بود.»
کتاب قصههای امیرعلی (۱) بیش از سی داستان کوتاه از ماجراهای امیرعلی است که از قبول شدن دانشگاه شروع میشود و ادامه مییابد. امیرعلی با پدر و مادرش زندگی میکند و شخصیتهای دیگر داستانهایش خواهرش مریم، شوهرخواهرش فرهاد و مهران دوست صمیمیاش هستند. مهران حضور پررنگی در قصههای امیرعلی دارد. داستانهای این کتاب به زبان طنز نوشته شده و از دیدگاه اول شخص داستان روایت میشود. امیرعلی موجودی درمانده به نظر میرسد که میان خانواده، اطرافیان و رفیق مهربانش مهران گیر افتاده و حس میکند بسیاری مناسبات و اتفاقات را درک نمیکند با این حال چون اطرافیانش را دوست دارد سعی میکند با آنها بسازد.
تفاوت بین متولدین دهۀ پنجاه و اوایل شصت با دهههای دیگر، همیشه مورد توجۀ نبویان بود. او با خود فکر میکرد که چرا سلایق و اندیشههای جوانانی که فقط چند سال از دهۀ شصتیها کوچکترند، آنقدر با آنها متفاوت است. اما آنچه موضوع و هدف قصههای امیرعلی شد، بررسی همین دلایل یا ارائۀ راهکاری برای بهبود اوضاع نیست، بلکه نویسنده فقط قصد داشت فضایی پدید آورد که هر دو دسته از طریقی به یکدیگر نزدیکتر شوند. او قصد دارد در قصههای امیرعلی نسلهای مختلف را به هم نزدیکتر کند. موضوع اصلی کتاب طنز قصههای امیر علی طبیعی جلوه دادن تفاوت بین نسلها است. بنابراین شخصیت اصلی داستان، چند سال کوچکتر از خود امیرعلی نبویان است و روی لبۀ تیغ لجام گسیختگی و تحجر گام برمیدارد.
مجموعۀ قصههای امیرعلی، داستانی طنز، جذاب، خودمانی و دلنشین دارد. بنابراین اگر از مطالعۀ چنین کتابهایی لذت میبرید، کتابهای زیر را نیز بخوانید.
• جلد دوم قصههای امیرعلی که در آن امیرعلی نبویان به ادامۀ داستان شخصیت خیالیاش پرداخته است.
• تهِ خیار مجموعهای از داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی است. این مجموعه 30 داستان کوتاه دارد که نویسنده با نگاهی طنز یا زهرخند، به موضوعات مختلفی مثل مرگ، پیری، بیپولی و غیره پرداخته است.
• دموکراسی یا دموقراضه اثر سید مهدی شجاعی داستانی تخیلی است که به زبان طنز نوشته شده. این کتاب داستان پادشاه کشوری خیالی به نام غربستان است که میخواهد دموکراسی را در کشور خود اجرا کند اما دایرۀ انتخاب مردم را محدود میکند و به آنها میگوید که جانشین او را خودشان از بین پسرانش انتخاب کنند.
• شازده حمام اثر محمد حسین پاپلی یزدی است. این مجموعۀ 4 جلدی خاطرات کودکیِ نویسنده در یزد و در دهۀ 1330 و 1340 است. نویسنده با لحنی شیرین و طنز روایتهایی از باورها، خرافات و تجربیات مردمان گذشته را بیان کرده است.
امیرعلی نبویان مجری و بازیگر ایرانی در سال 1395 به دنیا آمد. او مدرک کارشناسیاش را در رشتۀ مهندسی برق از دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل دریافت کرد و عمدۀ شهرتش را برای برنامۀ تلویزیونی رادیو هفت به دست آورد. او در بخش قصهخوانی این برنامه قصههای امیرعلی را اجرا کرد. او علاوه بر اجرا در برنامههای تلویزیونی، به کار نویسندگی هم مشغول است و چهار کتاب قصههای امیرعلی از او منتشر شده. نبویان در شهر آمل بزرگ شد و اولین تجربۀ بازیگریاش، بازی در سریال نوشدارو بود. او همچنین در مسابقۀ لباهنگ خندوانه با اجرایش نظر بسیاری از مردم را به خود جلب کند.
دیگر آثار امیرعلی نبویان:
• نمایشنامۀ ناگهان پیت حلبی
• مجموعۀ ماماهوت
• نمایشنامۀ ریش فیدل، غبغب مرکل
• داستان صوتی شهر غصه
• نمایشنامۀ تناسخ
• کتاب طنز کان لم یکن
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
این مجموعهی چهار جلدی رو حتما بخونین... لغات و ترکیب کلماتی که استفاده شده، خیلی خیلی جالب و حیرت انگیز هستن... به هیچ عنوان، لذت مطالعهی این داستان های جذاب رو از دست ندین👌
یه کتاب طنز عالی مخصوص 1112 سال به بالا من تا به حال با خوندن کتاب اینقدر نخندیده بودم😅 بعضی کلمه هایی استفاده شده که باعث افزایش دایره لغات میشه👌🏻 خلاصه که نخونین ضرر کردین❤🙂
خیلی بامزه است واقعا .. خود آقای نبویان این داستان ها رو یه زمانی در برنامه رادیو هفت میخواند.