چه طور از شر گرگ خلاص شویم

انتشارات شهرتاش منتشر کرد: روزي روزگاري در روزگاران قديم، بالاي يک کوه بلند، گله‌ي گوسفند زندگي مي‌کرد. در چراگاه بالاي آن کوه، گوسفندان روزهاي خود را با خوردن علف‌هاي سرسبز کوهي مي‌گذراندند. همه‌چيز براي شادي آن گوسفندان فراهم بود ولي آن‌ها هميشه با ترس زندگي مي‌کردند. در کنار آن چراگاه، جنگلي قرار داشت و يک گرگ بدجنس در آن زندگي مي‌کرد. او هروقت گرسنه مي‌شد، از جنگل بيرون مي‌آمد، يکي از گوسفندان را به چنگ مي‌آورد و او را به لانه‌اش مي‌برد. بعد، گوسفند بيچاره را از هم مي‌دريد و همه‌ي آن را با اشتهاي زياد مي‌خورد. گله از اين ماجرا بسيار غمگين و ناراحت بود. ولي نمي‌دانست چه کار بايد بکند. داستاني سرگرم کننده و در عين حال نمونه‌ي خوبي از حس همکاري و روحيه‌ي جمعي... . فروشگاه اينترنتي 30بوک