مرشد و مارگریتا

انتشارات مجيد منتشر کرد: ماجراي «مرشد و مارگاريتا» دقيقا داستان زندگي خود نويسنده است. داستان به صليب کشيدن مسيح در زمان يونس پيلات، فرمانرواي رمي يهودآ، آيينه‌ي نماي دوران سياه حکمراني استالين و کشتارهاي دسته جمعي مخالفان به ويژه هنرمندان، روشنفکران و دگرانديشان است. بولگاکف براي گريز از تيغ سانسور به اين استعاره متوسل مي‌شود. پاي مسيح و پونس پيلات و کوردلان متعصب يهودا را به ميان مي‌کشد. به ميان کشيدن پاي جادوگرا سياه و دستيارانش، يعني شيطان و مريدانش، آمدنش به مسکو به پاکردن آشوب‌هاي فراواني که باعث کشتار، دستگيري و زنداني شدن افراد زيادي شد، در واقع نماد مکتب کمونيست است که هفتاد سال نيمي از دنيا را به خاک و خون کشيد. عشق ميان مرشد و مارگريتا هم در زندگي نويسنده پديد آمد، عشق در فضاي رعب و وحشت با همه‌ي تلخ‌کامي‌ها و شکنجه‌هايش... . فروشگاه اينترنتي 30بوک