

انتشارات جامي منتشر کرد:
ضربالمثلي از سرخپوستان آزتکي ميگويد:
«اوه! اي ماهي کوچک طلايي، خيلي مواظب خودت باش! چون در اين دنيا، چه فراوان قلابها و تورهايي که بر سر راهت گستردهاند.»
داستاني که ميخوانيد ماجراهاي يک ماهي طلايي آفريقاي شمالي است. ماجراهاي «ليلاي» جوان که در شش سالگي او را دزديدهاند، شلاق زدهاند و نيمه ناشنوا او را به شخصي به نام «لالااسما» فروختهاند که ارباب و در عين حال مادربزرگش نيز خوانده ميشود. سرانجام هشت سال بعد، پس از مرگ پيرزن، در آبيرنگ اسارتگاهش باز ميشود و او با بهرهجستن از فرصتي که به چنگ ميآورد پا به فرار ميگذارد، اکنون «ليلا» که تمام دنيايش به يک چهار ديواري خلاصه ميشده است بايد با عزمي راسخ و مصمم براي زندگي مبارزه کند تا بتواند در اين دنياي ناشناخته، خود را به آن سر دنيا برساند... .
فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم






















































