نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات افراز منتشر کرد: صمد طاهری: ...سرخیابان که رسیدم پاسبانها را دیدم. پنج شش نفر بودند و چلو بازار قدم میزدند. همهشان رولور بسته بودند. دوتاشان گمپل و بقیه دراز و دیلاق بودند و سیبیلهای چخماقیشان را رو به بالا تابانده بودند. توی همین دیلاقها هم فقط یکیشان قدش تا گوشهای ماهر میرسید. جلو طبق عموناصر که رسیدم خواستم ماجرا را بپرسم. عموناصر چشمکی زد. یعنی که زودتر از آنجا دور شوم. از خیابان گذشتم و رفتم توی میخانه. قضیه را برای ماهر تعریف کردم. ماهر از زور بیکاری نشسته بود روی صندلی، سر بطریها را میان دو انگشت شست و اشارهاش میگذاشت و له میکرد. گفت: «خودم مامورها رو دیدهم. حالا میگی چیکار کنیم؟» گفتم: «بهتره یه مدت سنگپرونی رو قطع کنیم تا اوضاع آروم بشه.» با سر اشاره کرد به پاسبانها و گفت: «فکر میکنی اینها بتونن جلو ما رو بگیرن؟» گفتم: «معلومه که میتونن. مگه نمیبینی رولور بستهن؟» فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.