خانه لهستانی ها

(33)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
3519

علاقه مندان به این کتاب
42

می‌خواهند کتاب را بخوانند
3

کسانی که پیشنهاد می کنند
12

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خانه لهستانی ها

انتشارات چشمه منتشر کرد: مرجانِ شیرمحمدی داستان‌نویسی‌ است شناخته‌شده. او در سال‌های گذشته چندین کتاب منتشر کرده که از اقبالِ مناسبی برخوردار بوده‌اند و پای‌شان به سینما نیز باز شده است. تازه‌ترین نوشته‌ی او یعنی خانه‌ی لهستانی‌ها احتمالاً متفاوت‌ترین‌شان هم هست. این رمان داستانِ آدم‌هایی ا‌ست ساکنِ خانه‌ای بزرگ در جنوبِ تهران، خانه‌ای بازمانده از سال‌های دور. داستان در زمانه‌ی پهلوی دوم می‌گذرد و قصه‌ی آدم‌ها و رازهایی که هر کدام در سینه‌ی خود دارند موضوعی می‌شود برای روایت‌های نویسنده. در این خانه که هر کس اتاقی اجاره‏ا‌ی دارد، عنصرِ «ندار بودن» گره خورده با گذشته‌ای وهم‌آلود که باعث شده ماجراهای خاص و حتا خشنی رقم بخورد. داستانِ خواهرانی سال‌خورده، یا زنی که تنها گذاشته‏اندش. شیرمحمدی با زبانی داستان‌گو و تلاش برای بازآفرینی یک هویت مکانی و گره ‌زدنش با وجوهِ شخصی هر یک از قهرمانانِ خود، قصه‌ای خواندنی نوشته است. خانه‌ی لهستانی‌ها مملو از تکه‌های احساسی و روایی ا‌ست که در آن‌ها می‌توان ردِپای هراسِ از رها شدن در دلِ شهر را درک کرد. قصه‌ای از زن‌هایی که این خانه دنیای شخصی‌شان است و اگر کسی به این دنیا تعدی کند سرنوشتِ چندان خوبی در انتظارش نیست... فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (4)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مونا میرابی
    • پاسخ به نظر

    کتاب خوب اما متوسطه ،توقع شاهکار نداشته باشید کتابیه که بخونید لذت میبرید نخونید هم چیز خاصی رو از دست نمیدید

  • تصویر کاربر

    • الهام یگانه
    • پاسخ به نظر

    مثل یک انشای خیلی خیلی بلند بود و یک جاهایی خواننده رو از دست می‌داد اما در نهایت ارزش وقت گذاشتن رو داشت.

  • تصویر کاربر

    • الهه باقری
    • پاسخ به نظر

    داستانی است در یک خانه که چند خانواده هرکدام در اتاقی زندگی می‌کنند و ماجراها دارند. این ماجراها خواندنی است. بانویی لهستانی‌ هم در یکی از اتاق‌های این خانه ساکن است.

  • 1
  • 2

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مونا بیگی
    • 2

    مریضی که آدم‌ها را سوا نمی‌کند. یک‌دفعه می‌آید و دخلت را می‌آورد. مرض شعور ندارد. اسمش روش است، مرض دارد. توی مسیرش یک‌دفعه پاچهٔ تو را می‌گیرد. جاخالی هم نمی‌توانی بدهی، چون از قبل خبر نداشتی. اتفاقن بدش نمی‌آید زورآزمایی کند و برود سراغ آدم‌های قوی که به‌شان ضربِ شست نشان بدهد.

عیدی