هورلا

انتشارات چشمه منتشر کرد: چه روز شگفت‌انگيزي! تمام صبح را روي علف‌هاي مقابل منزلم زير سپيدار عظيم الجثه‌اي که علفزار را در پناه سايه خود مي‌گيرد، دراز کشيدم. من اين سرزمين و زيستن در آن را دوست دارم؛ زيرا در آن ريشه گرفته‌ام؛ ريشه‌اي عميق و دلپذير که يک مرد را به سرزميني که اجدادش در آن به دنيا آمده و مرده‌اند، به آن‌چه مردمانش مي‌انديشند، مي‌خورند، به آداب و رسوم، نوع غذاها، اصطلاح‌هاي محلي، لحن سخن گفتن دهقانان، بوي خاک، دهکده‌ها و حتي هوا پيوند مي‌دهد. فروشگاه اينترنتي 30بوک