بیندیشید و ثروتمند شوید

بیندیشید و ثروتمند شوید از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

بیندیشید و ثروتمند شوید از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.

بیندیشید و ثروتمند شوید اثری از ناپلئون هیل نویسندۀ آمریکایی است که در سال 1937 منتشر شد. او این کتاب را به گفتۀ خودش با الهام از پیشنهاد اندرو کارنگی، بازرگان و بشردوست آمریکایی، با هدف خودسازی و پیشرفت شخصی نوشت. کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید اولین بار در دوران رکود بزرگ آمریکا منتشر شد و بیش از 15 میلیون نسخه از این کتاب در سراسر دنیا به فروش رفت. این کتاب هنوز هم پرفروش‌ترین و مطرح‌ترین کتاب ناپلئون هیل است و یک کتاب کلاسیک در ژانر توسعۀ شخصی محسوب می‌شود. این کتاب به‌طور گسترده بر طرز فکر مردم جهان دربارۀ موفقیت و ثروت اثرگذار بوده است. شاه کلید ثروتقسمت دوم کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید است.

«در طول بیست و پنج سال گذشته، من بیش از آنچه هر فردی سزاوار باشد به موفقیت و ثروت رسیده‌ام اما از فکر این‌که امروز کجا بودم اگر کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را نمی‌خواندم و با فلسفۀ ناپلئون هیل آشنا نمی‌شدم به خود می‌لرزم. این کتاب زندگی مرا تغییر داد.» - اوگ ماندینو، بزرگ‌ترین تاجر جهان

ناپلئون هیل در این کتاب به شما می‌آموزد که چطور اختیار ضمیر ناخودآگاه خود را برای رسیدن به اهداف و ثروت به دست بگیرید و برنامه‌ریزی‌های موفقی در جهت رسیدن به اهداف خود داشته باشید. او به شما نشان می‌دهد که برای دنبال کردن یک رویا باید شور و اشتیاق درونِ خود را زنده کنید و با اشتیاق به سمت هدف خود گام بردارید. این کتاب یک راهنمای موفقیت است که هر کسی باید یک بار آن را در طول زندگی‌اش بخواند.

«به‌راستی که اندیشه ثروت و دارایی است؛ دارایی قدرتمندی که وقتی با هدف مشخص، عزم راسخ و اشتیاق سوزان ترکیب می‌شود، راه رسیدن به ثروت و سایر دارایی‌ها را به روی شما می‌گشاید. در چند سال به ادوین بارنس ثابت شد که انسان می‌تواند با اندیشیدن ثروتمند شود. کشف او بی‌مقدمه و ناگهانی حاصل نشد. بارنس اندک‌اندک به این آگاهی رسید، شروع این فراست اشتیاق سوزان او بود که می‌خواست شریک تجاری ادیسون کبیر شود. یکی از ویژگی‌های بزرگ اشتیاق بارنس این بود که او هدفی مشخص و قطعی داشت. او خیلی ساده می‌خواست با ادیسون، اما نه برای او، کار کند. ماجرای رسیدن او را به هدفش به دقت بخوانید. بی‌تردید اصول منتهی به غنا و ثروت را بهتر درک می‌کنید. وقتی این اشتیاق و یا این اندیشه به ذهنش رسید، هرگز در شرایطی نبود که نسبت به آن کاری صورت دهد. او دو مشکل بر سر راه خود داشت، نخست آنکه ادیسون را نمی‌شناخت و دوم آنکه به قدر کافی پول نداشت که با قطار به شهر ارنج نیوجرسی برود. این مشکلات کافی بودند که بسیاری از اشخاص را دلسرد کنند و از صرافت بیندازند، اما اشتیاق لارنس هرگز عادی نبود.»

«و سرانجام چون فرصت از راه رسید، در جامۀ مبدل بود و از مسیری خلاف آنچه بارتس پیش‌بینی کرده بود آمد. بدانید که این یکی از ترفندهای فرصت است. فرصت پشت در حیاط خلوت شما کمین می‌کند، گاه به‌صورت بدبیاری ظاهر می‌شود، گاه شکل شکست موقتی می‌گیرد. به همین دلیل است که خیلی‌ها نمی‌توانند فرصت مناسب را تمییز دهند. آقای ادیسون دستگاه جدیدی اختراع کرده بود. آن روزها به این وسیله «ماشین دیکته ادیسون» می‌گفتند. فروشندگان ادیسون به این دستگاه بی‌علاقه بودند و می‌گفتند که به این سادگی نمی‌توانند آن را بفروشند. اما بارنس در این دستگاه جدید فرصتی مناسب یافت. جز بارنس و خود مخترع، کسی نسبت به این دستگاه نظر خوش نداشت. بارنس می‌دانست که می‌تواند این دستگاه جدید را بفروشد. او موضوع را با ادیسون درمیان گذاشت و بی‌درنگ این فرصت به او داده شد. بارنس دستگاه را فروخت و در واقع او چنان فروش موفقیت‌آمیزی کرد که ادیسون با او قراردادی امضا کرد و فروش این محصول را در تمام کشور به او واگذار نمود. با این قرارداد بارنس به ثروت رسید. اما سوای ثروت، به چیزی به مراتب فراتر دست یافت. او ثابت کرد که می‌توان اندیشید و ثروتمند شد.»

«داربی مدت‌ها بعد، جبران زیان خود را کرد. او به ثروتی بیش از این‌ها دست یافت و این زمانی بود که او به کشفی بزرگ نایل آمد. او فهمید که اشتیاق می‌تواند به طلا تبدیل شود. آقای داربی به کار فروش بیمه عمر مشغول شد. آقای داربی که می‌دانست به دلیل آنکه در 90 سانتیمتری طلا کارش را رها کرده و سود کلانی را از دست داده است، با خود گفت: «من در فاصلۀ 90 سانتیمتری طلا متوقف شدم، اما از این به بعد، وقتی به اشخاص رجوع می‌کنم و آز آن‌ها جواب «نه» می‌گیرم، تسلیم نمی‌شوم.» داربی در شمار معدود کسانی قرار گرفت که سالانه بیش از یک میلیون دلار بیمه عمر می‌فروشند. او پیروزی خود را مدیون شکستی می‌داند که در کار استخراج از معدن طلا متحمل شد. او می‌داند که قبل از موفقیت باید شکست‌های موقتی را پذیرفت. وقتی سایه‌های شکست از راه می‌رسند، ساده‌ترین و به ظاهر منطقی‌ترین اقدام دست کشیدن از فعالیت است و این اقدامی است که اغلب می‌کنند. بیش از 500 نفر از موفق‌ترین افراد مملکت، در مصاحبه با من گفته‌اند که بزرگترین موفقیت آن‌ها یک قدم فراتر از جایی که شکست‌خورده بودند نصیب‌شان شده است. تو گویی شکست به عمد در یک قدمی موفقیت چهره می‌نماید.»

کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید یکی از جنجالی‌ترین کتاب‌های دوران خود شد. همه چیز از زمانی که هیل به حرفۀ روزنامه‌نگاری مشغول بود شروع شد. قرار شد او مجموعه داستان‌هایی از مردان موفق و مشهور بنویسد و یکی از مردانی که با او مصاحبه کرد اندرو کارنگی معروف به غولِ آهن دنیا بود. آقای کارنگی بسیار تحت تأثیر این روزنامه‌نگار جوان قرار گرفت و باعث شد بیست و پنج سال بعد زندگی هیل برای همیشه تغییر کند. هیل زندگی بیش از پانصد میلیونر را مورد بررسی قرار داد و با آن‌ها مصاحبه کرد تا فرمول موفقیت‌آمیزی پیدا کند که بتواند زندگی هر شخص معمولی‌ای را دگرگون کند. این بخش از مصاحبۀ هیل با اندرو کارنگی هیچ‌وقت منتشر نشد اما نویسندۀ جوان سفری تحقیقاتی را شروع کرد که بیش از بیست سال به طول انجامید. هیل با بزرگ‌ترین و ثروتمندترین مردان آن دوران مصاحبه کرد. در طول این دوره اندرو کارنگی مربی هیل بود و به او کمک کرد تا فلسفۀ موفقیت را تنظیم کند و افکار و تجربه‌های افراد را به کار گیرد.

ناپلئون هیل کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را بر اساس اثر قبلی‌اش «قانون موفقیت» نوشت که حاصل بیست سال مطالعه و مصاحبه با افرادی بود که توانسته بودند با تلاش به موفقیت و ثروت برسند. هیل عادات این افراد را مطالعه کرد و حدود 16 قانون ترسیم کرد تا افراد عادی با استفاده از آن‌ها به موفقیت دست پیدا کنند. او در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید این قوانین را خلاصه‌تر کرد و 14 اصل را در قالب «فلسفۀ دستاورد» در اختیار خوانندگان قرار داد. با این‌که اسم و بسیاری از نوشته‌های این کتاب مربوط به افزایش درآمد است اما ناپلئون هیل نظر دیگری داشت. او معتقد بود که فلسفه‌اش می‌تواند به افراد کمک کند تا در هر زمینۀ کاری موفق شوند، دست به انجام هر کاری بزنند و حتی چیزهایی را که تصور نمی‌کردند هم به سرانجام برسانند. موضوع اصلی کتاب این است که هر کسی می‌تواند با پیروی از این اصول به موفقیت و ثروت برسد. هیل این اصول را «13 گام به سوی ثروت» نامید که شامل ایجاد نگرش ذهنی مثبت، تعیین اهداف مشخص، تدوین برنامه برای دستیابی به اهداف، اقدام و حفظ باور قوی به خود و توانایی‌های خود می‌شود. ناپلئون هیل با کمک اندرو کارنگی متوجۀ راز افراد ثروتمند شد. ویژگی عجیب و غریب این راز باعث می‌شود کسانی که آن را به دست می‌آورند و از آن استفاده می‌کنند متوجه شوند که فقط با اندکی تلاش می‌توانند بسیار موفق باشند و هرگز دوباره تسلیم شکست نمی‌شوند. البته این راز مفت و مجانی به دست نمی‌آید ولی هزینۀ آن به مراتب کمتر از ارزش آن است. نویسنده در حین تحقیق برای کتاب با مردان ثروتمند زیادی از جمله هنری فورد، تئودور روزولت، جان ونامیکر، الکساندر گراهام بل و توماس ادیسون ملاقات کرد. بنابراین با خواندن کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید با داستان‌های این افراد موفق نیز آشنا خواهید شد. این افراد با دستاوردهای مالی و غیرمالی خود ثابت می‌کنند که این راز واقعا می‌تواند انسان‌ها را به جایگاه بالایی برساند و کسانی که از این راز بهره بگیرند می‌توانند در حرفۀ انتخابی‌شان به موفقیت قابل توجهی دست یابند.

اشتیاق: رسیدن به هدف و اشتیاق سوزان.
بسیاری از ما دلمان می‌خواهد ثروتمند شویم و استقلال مالی داشته باشیم اما صِرف آرزو کردن به ما در رسیدن به اهدافمان کمک نمی‌کند. اگر می‌خواهید ثروتمند شوید و رویاهایتان را محقق کنید، باید این آرزوی سوزان درونِ خود را بشناسید. مثلا توماس ادیسون حتی پس از 10000 آزمایش ناموفق، از هدف خود مبنی بر اختراع منبع نور الکتریکی منصرف نشد. او به سادگی با میل و اشتیاقش به پیش می‌رفت و پس از سال‌ها کار سخت، توانست لامپ را اختراع کند و به آرزوی دیرینه‌اش برسد. بنابراین ناپلئون هیل در این کتاب به شما نشان می‌دهد که اگر می‌خواهید موفق باشید، باید نگرش شخصی خود را نسبت به تعیین اهداف و رویاهایتان بررسی کنید و از خودتان بپرسید چه احساسی نسبت به اهداف و رویاهایتان دارید؟ آیا آن‌ها فقط قلعه‌هایی در آسمان هستند؟ یا آن‌قدر مشتاق هستید که روزی آن‌ها را تبدیل به واقعیت کنید؟

هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی دقیق: اساس هر دستاوردی.
هر داستان موفقی با افرادی شروع می‌شود که می‌دانند می‌خواهند به چه چیزی برسند. بنابراین ناپلئون هیل در این کتاب از شما می‌خواهد قبل از این‌که به دنبال رؤیاهای دیرین خود بروید، باید با تعریف دقیق هدف شخصی خود شروع کنید. مثلاً اگر می‌خواهید ثروتمند شوید، باید دقیقاً تصمیم بگیرید که می‌خواهید چقدر درآمد داشته باشید.

ایمان: تجسم و اعتقاد به رسیدن
ایمان حالتی از ذهن است که می‌توانید یاد بگیرید چطور آن را پرورش دهید. از طریق تکرار تأکیدات و دستورالعمل‌ها یک حالت ایمان در ناخودآگاه‌تان ایجاد می‌شود. هر انگیزه فکری که به طور مداوم تکرار شود وارد ضمیر ناخودآگاه‌تان می‌شود و در نهایت تبدیل به یک حلقهٔ پیوسته از تفکر می‌شود. با این‌حال این ویژگی می‌تواند عواقب منفی نیز داشته باشد. علاوه بر الگوهای فکری مثبت، ممکن است ذهن شما را به سمت الگوهای فکری منفی بکشاند و به این باور برساند که شما شایسته نیستید یا محکوم به شکست هستید. بنابراین هیل استدلال می‌کند که این باورهای ما به تنهایی هستند که ماهیت ناخودآگاه ما را تعیین می‌کنند. با تکرار جملات تاکیدیِ کتابِ بیندیشید و ثروتمند شوید می‌توانید ذهن خود را برای تجسم برنامه‌ریزی کنید و در نتیجه احساس و باور کنید که موفقیت شما تضمینی است.

ذهن نیمه هوشیار: وسیله‌ای برای تأثیرگذاری بر ضمیر ناخودآگاه
تنها خواندن کلمات با صدای بلند هیچ تأثیری نخواهد داشت. شما باید احساسات را به کلمات متصل کنید. هنگام خواندن جملات تاکیدی، باید تمایل خود را نیز تقویت کنید. ناخودآگاه شما فقط بر اساس افکاری که احساس شوند عمل می‌‌کند.

بنابراین هیل با توصیه‌های زیر به شما کمک می‌کند:
۱. یک مکان ساکت پیدا کنید که کسی مزاحم‌تان نشود و نوشته‌های خود را با صدای بلند تکرار کنید. در حین انجام این کار، پولدار شدن را تجسم کنید.
۲. این کار را صبح و شب تکرار کنید تا زمانی که تصویر واضحی از تمام پولی که می‌خواهید به‌دست آورید در ذهن خود داشته باشید.
۳. خواسته‌هایتان را مکتوب کنید و در جایی قرار دهید که بتوانید اول صبح و آخر شب آن را ببینید. آن را بخوانید تا زمانی که کاملاً آن را به‌خاطر بسپارید.

• کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید اولین بار در دوران رکود بزرگ آمریکا منتشر شد و هنوز هم پرفروش‌ترین و مهم‌ترین اثر ناپلئون هیل است.

• این کتاب هفتادسال پس از انتشار در ردهٔ ششم فهرست مجلهٔ «بیزینس ویک» قرار گرفت.

• این کتاب در فهرست کتاب‌های «خواندنیِ» جان سی.مکسول قرار دارد.

• طبق گفته بیوگرافی‌نویس‌های هیل، بیش از 20 میلیون نسخه از این کتاب طی 50 سال به فروش رفته است.

پیشگفتار
سخنی با خوانندگان
فصل ۱: اندیشه ثروت است
فصل ۲: اشتیاق نقطه شروع همه موفقیت‌ها
فصل ۳: ایمان
فصل ۴: تلقین به خود راه نفوذ بر ذهن نیمه‌هوشیار
فصل ۵: دانش تخصصی
فصل ۶: تخیل: کارگاه ذهن
فصل ۷: برنامه‌ریزی سازمان‌یافته
فصل ۸: تصمیم‌گیری: غلبه بر تردید و دودلی
فصل ۹: ابرام
فصل ۱۰: قدرت همکاری
فصل ۱۱: کیمیاگری – احساس جنسی
فصل ۱۲: ذهن نیمه‌هوشیار
فصل ۱۳: مغز: ایستگاه گیرنده و فرستنده اندیشه
فصل ۱۴: حس ششم، قلعۀ درایت
فصل ۱۵: شش شبح ترس

کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را می‌توان در سه جمله خلاصه کرد. ناپلئون هیل در مورد بیش از پانصد میلیونر تحقیق کرد تا بفهمد چه چیزی آن‌ها را آن‌قدر ثروتمند کرده است. او در این کتاب نتایج تحقیقاتش را با خواننده به اشتراک گذاشته و معتقد است که ذهن به هر چیزی که بتواند تصور و باورش کند دست می‌یابد. اگر از خواندن کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید لذت بردید به شما پیشنهاد می‌کنیم کتاب‌های زیر را نیز مطالعه کنید.

• بخواهید تا به شما داده شود اثر استر و جری هیکس، زوج نویسندۀ الهام‌بخش آمریکایی است. در این کتاب نویسندگان آموزه‌های معنوی و درخشان آبراهام هیکس را نوشته‌اند تا به خوانندگان یاد بدهند چگونه خواسته‌هایشان را آشکار کنند و بتوانند در نهایت به زندگی‌ای موفق، شاید و رضایت‌بخش برسند. 

• معجزۀ شکرگزاری اثر راندا برن نویسندۀ پرطرفدار و پرفروش کتاب‌های خودیاری است. کتاب معجزۀ شکرگزاری تمرینی بیست و هشت روزه برای به عمل درآوردن آموزه‌های کتاب راز است. بعد از خواندن مطالب این کتاب درخواهید یافت که چرا و چطور باید همیشه شکرگزار باشید و با شکرگزاری به چه چیزهایی خواهید رسید.

• 48 قانون قدرت اثر رابرت گرین نویسندۀ پرفروش آمریکایی است که بیشتر برای کتاب‌هایش در زمینۀ استراتژي، قدرت و اغواگری به شهرت رسید. او در این کتاب نشان می‌دهد که اگر بتوانید مخالفان خود را اغوا و افسون کنید به قدرت نهایی دست خواهید یافت. 

ناپلئون هیل در سال 1928 به فیلادلفیا نقل‌مکان کرد و یک ناشر را متقاعد کرد که اثر هشت جلدی‌اش را با نام «قانون موفقیت» منتشر کند. این کتاب اولین موفقیت بزرگ هیل بود که به او اجازه داد سبک زندگی‌اش را تغییر دهد. با این‌حال آغاز رکود بزرگ بر امور مالی او تأثیر نامطلوبی گذاشت و او هم مثل بسیاری دیگر ورشکسته شد. هیل سفرهایش را به سراسر کشور شروع کرد و دست به سرمایه‌گذاری‌های کوتاه‌مدت زد. در سال 1937 کتاب پرفروش و معروفش «بیندیشید و ثروتمند شوید» منتشر شد. هیل استعدادی فوق‌العاده در نویسندگی داشت و برای غلبه بر فقرش مشغول تحصیل شد و در نهایت تبدیل به یکی از نوابغ دوران خودش شد. شاید به خاطر همین فقر بود که فکر و ذهنش بر زندگی‌های خوشبخت و موفقیت مالی معطوف شد. بعد از ملاقات با اندرو کارنگی زندگی‌اش کاملا تغییر کرد و قرار شد با موفق‌ترین و ثروتمندترین افراد دنیا مصاحبه کند. کتاب موفق بیندیشید و ثروتمند شوید تبدیل به حرفۀ طولانی مدت هیل شد و او توانست چند کتاب دیگر نیز بنویسد و همین آثار هیل را به یک میلیونر تبدیل کردند. از دیگر آثار ناپلئون هیل می‌توان به «سمت روشن خیابان»، «زندگی راستین»، «فلسفهٔ موفقیت»، «غلبه بر شیطان»، «17 قانون موفقیت» و «چگونه بر سختی‌های زندگی غلبه کنیم» اشاره کرد.