

انتشارات گل آذين منتشر کرد : شايد به خواب نياز داشتم و همان طور به پشت،در حالي که پاهايم را جمع کرده بودم،حسابي باورم شد که به خواب رفتهام،اما فکري راهزن در وجودم پهلو گرفت و تلاشهايم را ويران کرد. اگر زني ديگر در جايي از خانه پنهان بود،چه؟در ميان تاريکي،اين فکر پوچ مرا به خنده انداخت و با اين همه؛تصور ميکردم درون هر کمد شبح عشقي از گذشته جاي گرفته،انگار زني که سر بزنگاه دستگير شده بود،بازتاب عشقي آتشين و بسيار قديمي بود،بگذاريم بگوييم عشق دوران نوجواني،عشقي که من او را به جا نياورده بودم.تصميم کرفتم از ذخيره هيپنوتيکم استفاده کنم.چيزي شبيه يک خواب سنگين و خاکستري مثل يک توده ابر،بر اين فکر پيروز شد و اين خواب،بيقرار از روياهاي شکنجهآور بود،همانطور که گذر از دريا در دل شب،در ميان شررهاي تند آسمان ميتواند پرتلاطم باشد. فروشگاه اينترنتي 30 بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













