سه تاج شوم (جلد1)

(80)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
3898

علاقه مندان به این کتاب
51

می‌خواهند کتاب را بخوانند
11

کسانی که پیشنهاد می کنند
23

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب سه تاج شوم

انتشارات باژ منتشر کرد:
در میان هر نسل از مردم جزیره‌ی فنبرن، خواهرانی سه‌قلو به دنیا می‌آیند: سه ملکه، که همگی سهمی یکسان از سلطنت و موهبتی جادویی دارند. میرابلا، ملکه‌ی عنصری خشن و مغرور که فقط با چند حرکت انگشت، شعله‌های گرسنه و طوفان‌های کشنده را فرا می‌خواند. کاترینِ مسموم‌کننده که می‌تواند مرگبارترین سموم را بی هیچ مشکلی هضم کند. آرسینوئه‌ی طبیعت‌گرا که می‌گویند او می‌تواند سرخ‌ترین گل‌های رز را رشد بدهد و ترسناک‌ترین شیرها را به کنترل خود درآورد؛ اما در این جزیره، ملکه شدن فقط بر اساس حق تولد سلطنتی نیست. هر کدام از این سه خواهر باید برای به دست آوردن این جایگاه مبارزه کنند؛ مبارزه‌ای که نه فقط بر سر برد و باخت، که مرگ و زندگی است. شبی که این دختران شانزده ساله شوند، نبرد آغاز خواهد شد
و آخرین ملکه‌ای که زنده بماند، به سلطنت خواهد رسید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (13)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • نوشین طونی
    • پاسخ به نظر

    اولش خیلی باحال نبود ولی اگه تا آخر بخونیدش ماجرا تازه شروع میشه

  • تصویر کاربر

    • ملینا رحیمی
    • پاسخ به نظر

    یکی از بهترین کتاب هایی تا الان خوندم فوق العاده و بی نظیر 😍😍داستان بی نظیر و مسحور کننده و شخصیت پردازی فوق العاده عالی 🤩🤩😍😍👌👌👌فوق العاده پیشنهاد میشه

  • تصویر کاربر

    • محمود یک فائزونی خسته
    • پاسخ به نظر

    حقیقتا جزو معدود فانتزی هایی بود که فرد رو مسحور خودش قرار میداد. داستان و ایده ی فوق العاده ای که داشت به همراه تجربه ی انواع فضا سازی ها و تعدد کاراکتر ها با تیپ های شخصیتی متفاوت و زبان ساده و روانش شمارو دچار به این میکنه که عاشق این کتاب شید :))))

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • نگار تقی زاده
    • 6

    در تصویر روی قالیچه، برنادین زیر درختی که به خاطر وزن سیب‌های روی شاخه‌هایش خم شده، ایستاده است و گرگش هم کنارش است. میان آرواره‌ی گرگ گلوی پاره‌شده‌ی یکی از خواهران برنادین است که جسدش هم زیر پای آن‌ها افتاده است. آرسینوئه می‌گوید :از این قالیچه متنفرم. _ چرا؟ _ چون به یادم میاره که چه چیزی نیستم

عیدی