ویونا

(3)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
230

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب ویونا

انتشارات سرزمین اهورایی منتشر کرد: چند روزی می­شد که وارد «ده» شده بود. سکونت­اش مهمانخانه­ی بسیار کوچکی بود که جلوی پنجره­هایش پر از گلهای شمعدانی گذاشته بودند، بطوری که از دور چشم هر کسی به این مهمانخانه میافتاد، انگار گل­های شمعدانی صداهای دل­انگیزی دارند که آدمها را آواز می­دهند و به طرف خود می­خوانند. همه فکر می­کردند صدای این گلها بلند ترین و زیباترین صداهای دنیاست. شاید به خاطر همین صداها بود که او با ورودش به این ده اتاقی در مهمانخانه­ی آنجا گرفت و ماندگار شد. همه جای مهمانخانه از چوب ساخته شده بود. فقط سقف و قسمت بالایی مهمانخانه از آهن و حلب فرم گرفته بود. شبها، وقتی باران می­بارید، موسیقی سحرآمیزی در گوش­ها می نشست. گویی کسی بالای سقف ایستاده و رهبری چندین نفر را بر عهده دارد. تکرار این حس در تن و جان این تازه وارد، کاملا آشکار بود، چنان که در شب­های بارانی با پاهای برهنه و با لباس خواب از پله­های کوچکی که به پشت بام مهمانخانه وصل می­شد به بالای پشت بام می­رفت. در گوشه­ای کز می­کرد. چشم به رهبر ارکستر می­دوخت و گوش به موسیقی سحرآمیزی می­سپرد که از سازها برخاسته می­شد. انگار هیچگاه و هیچوقت آوای چنین موسیقی­ای را از هیچکس و هیچ کجا نشنیده باشد. حتی بعضی وقت­ها احساس می­کرد چوب­های مهمانخانه هیچوقت کهنه و کم رنگ نمی­شوند و با زمان و لحظه­ها، تازه­تر از هر چیزی تمامی در و دیوارهای مهمانخانه را به حضوری از طبیعت اعلام می­کنند. فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی