نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات پیدایش منتشر کرد:
باز همان حس پاگیرش شده. گاه می ترسم کنارش راحت بخسبم. دیشب تا از او خلاص شوم، هزار بار عزراییل را جلو چشم هام دیدم. امروز بزم زنانه، عمارت بدرالملوک بود و سفره ای الوان گسترده بودند. وهم حرف مردم مجابم کرد پیراهنی گیپور با آستین های بلند تن کنم، مبادا نگاه کسی به جای دندان ها بیفتد. در این فقره شاد شدم که دیدم غالب مجلس، پیراهن هایی با آستین های بلند تن دارند. فقط پوران با پیراهن سرخ آستین کوتاهی آمده بود که هر وقت دست می رساند به چیزی، جای چند خون مردگی از آستینش بیرون می زد. لودگی کردم: (ای وای پوری جان، چه بلایی آمده سرت؟ چه کسی دست هات را سیاه کرده؟) زن ها خنده تر کاندند. در زبان درازی و وقاحت تا ندارد، گفت:(حضرت خانم هم اگر به رسم لوندی واقف بودند، مرد خانه را سرگشته می کردند.) زن ها هم که مترصد فرصت برای خندیدن. یعنی غضنفری هم مثل سرهنگ شده؟ دارم به جنون می رسم و سودایی می شوم. هر شب که به تخت می روم، هراس دارم که سپیده در صحت بیدار نشوم. کاش می شد به طهران مفری بزنم. سرهنگ بدجور ناخوش است.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.