نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات باژ منتشر کرد:
خدمتکارها صدای شان می زدند (مالنچکی)، ارواح کوچک، چون از همه ریز جثه تر و جوان تر بودند و مثل اشباحی خندان در عمارت دوک پرسه می زدند، از این اتاق به آن اتاق می رفتند، در گنجه ها قایم می شدند تا فالگوش بایستند و دزدکی به قصد کش رفتن آخرین هلوهای تابستانه به آشپزخانه سرک می کشیدند.
دختر و پسر با فاصله ای چند هفته ای از راف رسیده بودند. دو تا یتیم دیگر بودند، از بازماندگان جنگ های مرزی؛ پناه جویانی کثیف و چرک رو که از خرابه های روستاهای دوردست بیرون شان کشیده و به املاک دوک آورده بودند تا خواندن و نوشتن فرا بگیرند و پیشه ای بیاموزند. پسرک قد کوتاه بود و چارشانه به رغم خجالتی بودن همیشه لبخند بر لب داشت. دخترک متفاوت بود و خودش می دانست.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
دنیای گریشا شامل سهگانهی «گریشا»، دوگانۀ «شش کلاغ» و دوگانۀ «پادشاه زخمها» میشود. فرقۀ گریشا به اسم سَنت گریگوری اشاره دارد که به معنی «هوشیار» است و یکی از کلمات ابداعی نویسنده برای دنیا کتاب است. داستان سایه و استخوان را نوجوانی به نام آلینا استارکوف روایت میکند که در سرزمین راوکا بزرگ شده است و زمانی که میفهمد قدرتی کمیاب دارد مجبور است وارد دنیای نخبگان جادویی راوکا به نام گریشا شود تا شاید بتواند کشورش را نجات دهد.
فولد تاریکی غیرقابل نفوذ و بایری است که هیولاهایی به نام ولکرا در آن خفتهاند و هر انسانی که به آن قدم بگذارد را تکهوپاره میکنند. اما همه چیز زمانی تغییر میکند که سرنوشت تمام مردم به دست دختر یتیمی به نام آلینا استارکوف میافتد. آلینا همراه با صمیمیترین دوستش مالین اورتسف یا مِل در یتیمخانهای در کرمزین و پادشاهی راوکا بزرگ شدهاند. گریشاها نیز در دنیای راوکا زندگی میکنند و توانایی دستکاری عناصر (آب، نور، خاک، آتش و باد) را دارند و از این عناصر به عنوان سلاح استفاده میکنند. گریشا را از بچگی تشخیص میدهند و برای تربیت و آموزش به قصر میفرستند اما آلینا و مِل برای اینکه از هم جدا نشوند از این آزمایش فرار میکنند.
داستان جلد اول سهگانۀ گریشا از زمانی شروع میشود که قرار است آلینا و مِل به عنوان نقشهکش و سرباز به همراه گروهی دیگر از فولد بگذرند. مردم راوکا برای حمل و نقل کالاها و بازگردان آن باید از فولد عبور کنند. در طول عبور آنها از فولد، هیولاها به کشتی حمله میکنند و آلینا که سعی دارد مِل را نجات دهد نور شگفتانگیزی از خود ساطع میکند و فاش میشود که آلینا نیز گریشا است، اما او تفاوتی با دیگر گریشاها دارد و ظاهراً قدرت احضار نور، قدرتی ویژه و خاص محسوب میشود. آلینا احضارکنندۀ خورشید در نظر گرفته میشود و عدهای فکر میکنند او همان قدیسی است که سالها منتظرش بودند تا فولد را از بین ببرد و ممکن است کلید آزادی کشور ویران شدهشان از جنگ باشد. آلینا را به قصر میبرند تا همراه با گریشای بزرگ یا همان دارکلینگ آموزش ببیند اما آلینا کمکم متوجه میشود هیچچیز آنطور که بهنظر میآید نیست.
«در تابستان، ساعات طولانی درگیر امور روزمرهی خانه بودند و تازه پس از آن هم باید ساعتهای طولانیترِ کلاسهای خفهکننده را تحمل میکردند. وقتی گرما به اوجش میرسید، به بیشه میگریختند تا دنبال لانهی پرندگان بگردند یا در نهر باریک گلآلود شنا کنند، یا که ساعتها در علفزار دراز میکشیدند و گذر آرام و پیوستهی خورشید از بالای سرشان را نظاره میکردند و در این فکروخیال غرق میشدند که دامداریشان را کجا بسازند و اینکه دو گاو سفید داشته باشند یا سهتا. زمستان که میشد، دوک به خانهی قشلاقیاش در شهر اُس آلتا میرفت و با کوتاهتر و سردتر شدن روزها، معلمها در وظایفشان سهلانگار میشدند و ترجیح میدادند بنشینند کنار آتش و ورقبازی کنند یا کِواس بنوشند. بچههای بزرگتر که داخل خانه گیر افتاده و حوصلهشان سر رفته بود، بیشتر کتککاری راه میانداختند. برای همین هم پسر و دختر در اتاقهای بلااستفادهی عمارت پنهان میشدند و برای موشها نمایش میدادند و سعی میکردند خودشان را گرم نگه دارند.»
«صدای آرام زنی آمد: «پس امسال فقط دو نفر هستن؟» از لای نردههای بالکن به اتاق پایینی سرک کشیدند. دو گریشا کنار شومینه نشسته بودند؛ یکیشان مردی بود خوشچهره در جامهی آبی و دیگری هم زنی با ردای قرمز و قیافهای متکبر و موقر. سومیشان که مردی جوان و بور بود، دور اتاق قدم میزد و به پاهایش کشوقوس میداد. آنا کویا گفت: «بله. یه پسر و یه دختر که اینجا از همه کوچکتر هستن. فکر میکنیم حولوحوش هشت سالشون باشه.» مرد آبیپوش پرسید: «فکر میکنین؟»... وقتی والدین فوت شدهاند...»
«پسر و دختر نگاهی بههم انداختند و از آنجا که آدم بزرگها درستوحسابی حواسشان نبودند، ندیدند که دخترک دست دراز کرد تا دست پسر را بگیرد یا چه نگاهی بینشان ردوبدل شد. دوک معنی این نگاه را درک میکرد. او سالیان سال را در مرزهای بهیغما رفتهی شمالی گذرانده بود که روستاها مدام در محاصره بودند و رعایا با کمک ناچیزی از سوی شاه یا هر کس دیگری میجنگیدند. دوک زنی پاپتی را دیده بود که جلو خانهاش مصمم و بیتزلزل مقابل ردیفی سر نیزه ایستاده بود. میدانست مردی که تنها با تکه سنگی در دست از خانه و کاشانهاش دفاع میکند، چه قیافهای دارد.»
سالهاست که ادبیات فانتزی تبدیل به ژانری بزرگ در دنیای ادبیات شده است. پیش از این همه گمان میکردن کتابهای فانتزی تنها برای سرگرمی کودکان و نوجوانان نوشته شدهاند اما رفتهرفته این باور تغییر کرد و ادبیات فانتزی توانست نظر مخاطبین تمام سنین را به خود جلب کند. با اینکه کتابهای فانتزی همچنان در دستۀ کتابهای کودک و نوجوان جای میگیرند اما بزرگسالانی که به کتابهای فانتزی و ماجراجویانه علاقهمند هستند نیز از خواندن آن لذت خواهد بُرد. سهگانۀ گریشا از آن دسته کتابهایی است که نه تنها نوجوانان بلکه بزرگسالان نیز از خواندن ماجراهای آن لذت خواهند بُرد.
لی باردوگو نویسندۀ آمریکایی است که بیشتر بهخاطر نوشتن سهگانۀ فانتزی گریشا و شش کلاغ به شهرت رسید. او همچنین برای اولین کتاب فانتزی بزرگسالانش «خانۀ نهم» مورد تحسین قرار گرفت. «خانۀ نهم» برندۀ جایزۀ انتخاب کاربران گودریدز در سال 2019 برای بهترین رمان فانتزی شد. باردوگو در سال 1975 در اورشلیم به دنیا آمد و در لسآنجلس و کالیفرنیا کنار پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شد. باردوگو به دانشگاه ییل رفت و در سال 1997 از رشتۀ زبان انگلیسی فارغالتحصیل شد. قبل از انتشار اولین رمانش، در حوزۀ کپی رایتینگ و روزنامهنگاری فعالیت داشت و همچنین در گریم و جلوههای ویژه نیز تخصص دارد.
اولین رمان لی باردوگو سایه و استخوان است، اولین جلد از سهگانۀ گریشا که در سال 2012 منتشر شد. لی باردوگو پس از آن دوگانۀ شش کلاغ را نوشت، جلد اول این کتاب در سال 2015 و جلد دوم آن در سال 2016 منتشر شد و داستان آن در دنیایی مشابه سهگانۀ گریشا میگذرد. از دیگر آثار لی باردوگو میتوان به «افسانۀ خارستان» و مجموعه داستان «پادشاه زخمها» اشاره کرد.
کتاب سایه و استخوان از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 و از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.
- نامزد جایزۀ کتاب رمانتیک تایمز
- نامزد دریافت جایزۀ بهترین داستان فانتزی سال 2012 به انتخاب کاربران گودریدز
در سال 2019 شبکۀ نتفلیکس سریالی هشت قسمتی با نام «سایه و استخوان» بر اساس کتاب سایه و استخوان و دوگانۀ شش کلاغ ساخت. نویسندۀ کتاب در قسمت سوم این سریال نقشی ایفا کرد و تهیهکنندۀ اجرایی این سریال بود. فصل دوم این سریال که بر اساس جلد دوم سهگانۀ گریشا «محاصره و طوفان» ساخته شده است، در فوریه سال 2023 پخش شد.
پرفروشترین کتاب فانتزی نیویورکتایمز در سال 2012
نشر باژ اولین جلد از سهگانۀ گریشا با نام سایه و استخوان از لی باردوگو را با ترجمۀ بهنام حاجیزاده منتشر کرده است.
لی باردوگو در سهگانۀ گریشا دنیایی شگفتانگیز و منحصربهفرد و شخصیتهایی به یادماندنی خلق کرده است. آلینا شخصیت اصلی کتاب دختری باهوش و دلسوز است که شاید بتواند نه تنها سرنوشت کشورش، بلکه تمام دنیا را تغییر دهد.
اگر سرعت مطالعهتان 250 کلمه در دقیقه باشد، حدوداً 5 ساعت و 36 دقیقه طول میکشد تا کتاب سایه و استخوان را به طور کامل مطالعه نمایید.
- دوگانۀ شش کلاغ اثر دیگری از لی باردوگو نویسندۀ آمریکایی کتابهای فانتزی است. داستان شش کلاغ در دنیای گریشا و کتردام میگذرد و نویسنده در آن داستان کَز برکر، خلافکار نابغۀ کتردام را تعریف میکند که حالا فرصت یک سرقت بزرگ نصیبش شده است. بنابراین کَز گروهی از خلافکاران و گریشاهای توانا را دور خود جمع میکند تا این سرقت بزرگ را به سرانجام برساند.
_ کتابِ الریک ملنیبونِی اثر مایکل مورکاک نویسندهٔ انگلیسی است. مورکاک اولین بار این شخصیت را در داستان کوتاهِ «شهر رویایی» خلق کرد و این ضد قهرمان زال محکوم به فنای مورکاک تبدیل به یکی از شناختهشدهترین شخصیتهای ادبیات فانتزی شد. این اولین و کاملترین رمانِ مورکاک است که در آن به آخرین امپراتوری تمدن جزیرهٔ راکد ملنیبونی پرداخته است.
- کتاب تاج دوقلوها داستانی فانتزی و عاشقانه اثر کاترین دویل و کاترین وبر نویسندهٔ داستانهای کودکان و نوجوانان است. این رمان داستان دو دختر دوقلو است که پس از کشته شدن وحشیانهٔ والدینشان از هم جدا میشوند. یکی از آنها در قصر بزرگ میشود و دیگری را اقوام مادرشان که جادوگر است بزرگ میکنند تا در زمان مناسب بتواند تاج و تخت را تصاحب کند و انتقام والدینش را بگیرد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
جالب بود مخصوصا شخصیت پردازی تارین رو خیلی دوست داشتم ... اگه اسپویل دوست ندارین بقیشو نخونین: که البته تهش درست مثل همه ی شخصیتایی که ازشون خوشم میاد معلوم شد شخصیت منفی داستانه ... انقدر این اتفاق برام افتاده که حس میکنم تمام نویسنده های جهان بر علیهم دست به یکی کردن (:
شخصیت پردازی های دوست داشتنی ای داشت . حسی که ستر سایه داشت رو به خوبی منتقل کرده بود . رمنس خوبی داشت . معادل سازی هاشو خیلی خیلیییی دوست داشتم . جزئیات زیبایی رو توی کتاب نوشته بود که خودم خیلی دوست داشتم . مثلا جزئیات روی کفتا هاشون . و شخصیت منفی داستان به نظرم خیلی جذاب بود.
داستان و پرداخت مناسب و خوبی داشت. شخصیت پردازی خوب ولی نه به قدر شش کلاغ . اما فانتزیتر و ماجراجویانهتر از شش کلاغه. ریتم واقعا خوبی داره.فصول پایانی پیچشها و گردشهایی به مسیر و هدف داستان دادن و هیجان داستان رو بیشتر کرد. زوایای تاریک ستر سایه و شخصیت های منفی همخوانی جذابی برام داشت.