حرمت

حرمت

(1)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
314

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب حرمت

سلام، من شهرزادم، درست دو سال و هشت ماه از آخرین یادداشت‌های مامان می‌گذرد و درست دو سال و هشت ماه است كه او دیگر در میان ما نیست. بابا هم درست دو سال و چهار ماه می‌شود كه رفته. مامان همان روزها سكته كرد و رفت و بابا در غم نبود او آنقدر بی‌تابی كرد كه به فاصله چهار ماه او را هم از دست دادیم. عجیب است كه انگار رشته عمر او وصل به مادر بود. حالا من ازدواج كرده‌ام و شهرام هم در شرف ازدواج است، ولی شهریار به آمریكا بازگشت و به دعوتنامه‌ای كه از دانشگاه زمان تحصیلی برایش رسیده بود، پاسخ مثبت داد.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی