از عشق با من حرف بزن (به سخن)

انتشارات مجيد منتشر کرد:
ژان به هيچ چيز فکر نکن،سوال هم نکن.
چراغ هاي کوچه و هزاران تابلو تبليغاتي درخشان را مي بيني؟ما در قرني رو به زوال زندگي مي کنيم،حال آنکه نبض زندگي در رگ هاي شهر مي تپد.همه چيز از ما گرفته شده است و جز قلب هامان برايمان چيزي باقي نمانده.من توي ماه گم شده بودم و به طرف تو برگشتم،چون تو زندگي هستي.چيز ديگري نپرس،گيسوانت هزاران پرسش در خود نهفته دارد.ما شب را پيش رو داريم،چند ساعت...ابديت را تا موقعي که صبح بيايد شيشه هاي پنجره مان را بلرزاند...اصل اين است که آدم ها به يکديگر عشق بورزند. دل انگيزترين و در عين حال معمولي ترين چيزهاي اين دنيا،آن چيزي است که من،وقتي که شب همچون بوته اي غرق در گل ناگهان فرود آمده و بتد از رايحه توت فرنگي عجين شده ،احساس کرده ام.بدون عشق،آدم مرده اي است که به مرخصي آمده،کاغذي با چند تاريخ و يک اسم...
فروشگاه اينترنتي 30بوک