خانمهای واقعی قیمت اجناس را نمیدانند، از خل بازیهای مؤدبانه خوششان میآید. چشمانشان گلهای زیبا و معصومی را میمانند، گلهای گلخانهای.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات چشمه منتشر کرد:
آنتوان روکانتن شخصیت اصلی رمان تهوع مورخی ست که پس از سالها ی متوالی سفر کردن تصمیم میگیرد که در شهر ساحلی کوچک بوویل مستقر شود تا کتابی در باب مارکی دورولبون بنویسد. «نباید آشکار کرد که مارکی دورولبون عجالتاً نمودار یگانه توجیه وجود من است.» (1)
روکانتن تنهاست زیرا اعتقاد دارد که راست نمایی همزمان با دوستان ناپدید میشود و از طرفی خود را نزدیک مردم، در سطح تنهایی میداند. دلمشغولی عمدهی او وجود است. «همیشه ازش آگاه بودم: من حق وجود داشتن نداشتم. به حسب تصادف پدید آمده بودم. مثل یک سنگ، یک گیاه، یک میکروب وجود داشتم. زندگیم الله بختکی و در هر جهتی میرویید.» (2) هر گاه که روکانتن به اطرافش از حیث موجودیت نگاه میکند دچار حسی میشود که خود آن را تهوع میخواند. «چقدر ناگوار بود! و از سنگ ریزه میآمد، مطمئنم، از سنگ ریزه گذشت و آمد توی دستم. بله، خودش است، درست خودش است: نوعی تهوع توی دستها.» (3) روکانتن پس از مدتی به تجربه پی میبرد که موسیقی و به طور کلی هنر باعث میشود که تهوع ناپدید شود.
فروشگاه اینترنتی30بوک
خانمهای واقعی قیمت اجناس را نمیدانند، از خل بازیهای مؤدبانه خوششان میآید. چشمانشان گلهای زیبا و معصومی را میمانند، گلهای گلخانهای.
«او انسانی است بدون اهمیت اجتماعی اوفقط و فقط یک فرد است»
گذشته، زینت کسانی است که گذشتهای دارند.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
دارم بیشتر از خودم عمر میکنم… … او همیشه دلش میخواست به «لحظههای کامل» برسد. انگار وضع بهنجارشان خاموشی است و سخن تب خفیفی است که گاه و بیگاه میگیردشان.
از مطالعه این رمان واقعا لذت بردم. یکی از بهترین آثار سارتر. اگه دغدغه 《بودن》داری حتما این کتاب رو مطالعه کن.