

یادداشتها آلبر کامو (تک جلدی)
انتشارات ماهي منتشر کرد:
يادداشتها شامل يادداشتهاي کامو از 1935تا پايان عمرش ميشود. او يادداشتها را براي اين مينوشت که نکاتي را به ذهن بياورد و بتواند بعدها آن را بپروراند. در لابهلاي يادداشتها به بخشهايي برميخوريم که بهطور پيوسته نوشته شده و بعداً در آثارش از جمله بيگانه، طاعون و سوءتفاهم مورد استفاده قرار گرفته است و نيز رد تمام آثار و فکرهاي بهثمرنرسيدهاش به چشم ميخورد. يادداشتها همچنين در شناخت زندگي کامو منبعي دستاول است. از طريق يادداشتها درمييابيم که او دائم با خودش کلنجار ميرفته و تضادهاي درونياش را آشکار ميکرده و مدام خودش را در معرض قضاوتي سختگيرانه قرار ميداده است.
آلبر کامو، نويسندهي فرانسوي-الجزايري، در هفتم نوامبر 1913 در شهر کوچکي در الجزاير به دنيا آمد. خانوادهي او مردماني فقير، بيسواد و سختکوش بودند: لوسين کامو، پدر کامو، تنها سواد خواندن و نوشتن داشت و در يک شرکت شرابسازي کار ميکرد و کاترين کامو، مادرش، مثل بقيهي خانواده بيسواد بود. پدر کامو را در 1914 به خدمت نظام بردند، در نبرد مارن سخت مجروح شد و درگذشت. کامو و برادر و مادرش، پس از درگذشت پدر، در خانهي مادربزرگ مادرياش زندگي کردند. کودکي کامو برخلاف کودکي بسياري از نويسندگان برجستهي فرانسه دورهي غرقهشدن در خود نبود. او کودکي فعال بود؛ شنا ميکرد و فوتبال بازي ميکرد و بعدها به تماشاي مسابقات مشتزني ميرفت. کامو دهساله بود که معلم مدرسهي ابتدايياش، لويي ژرمن، به او کمک کرد تحصيلاتش را ادامه دهد. در هفدهسالگي نخستينبار حملهي سخت و تقريباً مرگبار سل ذاتالريهاي به او دست داد و اين بيماري تا پايان عمر دست از سرش برنداشت. او پس از گذراندن دبيرستان به کمک استاد بزرگ ديگري، ژان گرونيه، در 1933 در دانشگاه الجزاير پذيرفته شد. در آنجا او در حلقهي دوستاني در آمد که برخي از آنان تا پايان عمر دوستيشان را با او حفظ کردند. اين دوستيها تا حدي از فاجعهي عاطفي ازدواجش در بيستويک سالگي ميکاست. اين ازدواج تنها دوسال دوام آورده بود؛ وقتي کامو دريافت همسرش پايبند وفاداري در زناشويي نيست، از هم جدا شدند.
کامو از 1932 دست به کار نوشتن شده بود و از 1935 به بعد ديگر مصمم بود که نويسنده شود. سال 1938 سالي سرنوشتساز بود. کامو قصد کرده بود معلم شود، اما در معاينات پزشکي حکومتي رد شد. پس به روزنامهنگاري روي آورد و در روزنامهاي دستچپي با گرايش آزاديخواهانه به نام آلرژ رپوبليکن به قلمزدن پرداخت. از اين گذشته در 1935 به حزب کمونيست پيوست؛ هرچند نه با شور و شوق زياد. چندي نگذشت که از محدوديتهايي که حزب بر او تحميل ميکرد به خشم آمد و از حزب اخراج شد؛ يا به روايت خودش از آن کناره گرفت.
کامو در مارس 1940 عازم پاريس شد تا در هيئتتحريريهي روزنامهي پاريسوار مشغول کار شود. در دسامبر 1940 در ليو بار ديگر ازدواج کرد و در ژانويهي 1941 به اوران بازگشت. از اين زمان تا اواخر 1943 يا اوايل 1944 که فعاليت او در شبکهي مخفي زيرزميني کومبا (نبرد) آغاز شد، زندگي کامو ازهمپاشيده و داغان بود. در بهار 1943 دوباره عازم پاريس شد تا بهعنوان مشاور ر انتشارات گاليمار کار کند.
از 1944 به بعد، زندگي اجتماعي کامو انعکاسي است از هيجانها و آشوبها و يأسها و سرخوردگيهاي تقريباً تحملناپذير دورهي پس از آزادسازي. پس از 1954 کشمکش خشونتبار در الجزاير، که کامو آن را پيشبيني کرده بود، قلب او را دوپاره کرد.
جايزهي ادبيات نوبل در سال 1957به کامو تعلق گرفت. او از نظر سن و سال دومين نويسنده جواني بود که تا آن روز جايزه نوبل را گرفتهاند.
کامو در چهارم ژانويه 1960در سن 46 سالگي جان خود را در يک سانحه رانندگي نزديک شهر سانس از دست داد. راننده ي خودرو دوست و ناشرش، ميشل گاليمار بود.
فروشگاه اينترنتي 30بوک



شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













