اسکارلت و آیوی (2)(اتاق پنهان)

---

دومین جلد از مجموعه کتاب‌های اسرارآمیز اسکارلت و آیوی به قلم سوفی کلورلی با عنوان اتاق پنهان در سال 2015 منتشر شد. سوفی کلورلی نویسندۀ انگلیسی با انتشار همین مجموعه به شهرت رسید.

---

مجموعۀ شش جلدی اسکارلت و آیوی، داستان دو دختر دوقلو به نام اسکارلت و آیوی است که شخصیت‌هایی کاملاً متضاد دارند. آن‌ها مادرشان را پس از تولد از دست داده‌اند و حالا پدرشان با زن دیگری ازدواج کرده است، زنی بداخلاق و بدجنس که مدام اسکارلت و آیوی را آزار می‌دهد. در جلد اول و پس از مرگ اسکارلت، آیوی راهی مدرسۀ شبانه‌روزی شوم خواهرش شد تا بفهمد چه بلایی بر سر خواهرش آمده است. داستان جلد اول از اوایل دهۀ 1930 شروع می‌شد و حالا در جلد دوم آیوی بالاخره به راز مرگ خواهرش می‌رسد.

اتاق پنهان عنوان جلد دوم مجموعه داستان‌های اسکارلت و آیوی است. در ابتدا از اینکه آیوی خواهر دوقلویش را زنده می‌یابد به طور باورنکردنی آسوده و خوشحال می‌شود و هر دو به مدرسۀ شبانه‌روزی روک‌وود برمی‌گردند. حداقل این بار دیگر آیوی تنها نخواهد بود. آیوی که مجبور شده بود خودش را به جای خواهرش جا بزند، حالا بعد از مدت‌ها تظاهر به اسکارلت بودن، خودش بودن برایش عجیب است اما حالا آیوی اعتماد‌به‌نفس بیشتری نیز دارد.

اما اسکارلت از این‌که آیوی ان‌قدر تغییر کرده شگفت‌زده می‌شود. آیوی همیشه با نقشه‌های اسکارلت موافقت و او را همراهی می‌کرد اما حالا قبول ندارد و معتقد است نباید دردسر غیرضروری درست کرد. مدیر سابق مدرسه خانم فاکس شرور رفته است اما مدیر پیش از او به مدرسه بازگشته است و به شدت سختگیر و بداخلاق است. تهدیدها و تنبیه‌های این مدیر بسیار سخت‌تر از چیزی است که تصور می‌کردند و آیوی دوست ندارد توجۀ کسی را به خود جلب نکند. 

زمانی که غذا، لباس و سایر وسایل دانش‌آموزان ناپدید می‌شود به اولین کسی که مشکوک می‌شوند اسکارلت دردسرساز است. پنی، دانش‌آموز دیگر مدرسه و دشمن اسکارلت، سعی دارد ثابت کند اسکارلت مقصر است و حالا اسکارلت مجبور است بی‌گناهی خود را ثابت کند. اسکارلت با سرپیچی از قوانین مدرسه شروع به تحقیق می‌کند و متوجه می‌شود دیوارها صداهای عجیبی می‌دهند! آیا شب‌ها ارواح در راهروها پرسه می‌زنند؟ آیا کسی در زیرزمین است؟ ظاهراً مدیر جدید مدرسه قصد پنهان کردن چیزی از گذشته‌اش را دارد اما چه و چرا؟ کشف این رازها و بسیاری رازهای دیگر در نهایت اسکارلت را به رازی در خانوادۀ خودش می‌رساند.

«شاید من هم باید گریه می‌کردم، اما نتوانستم. در عمرم آن‌قدر خوشحال نشده بودم. از خوشحالی بال در آورده بودم. آیوی پیدایم کرده بود. نجات پیدا کرده بودم، از آسایشگاه می‌رفتم بیرون. آزاد شده بودم. به خاطر همه‌ی اینها بود که به جای گریه خنده‌ام گرفت. آن‌قدر خندیدم و خواهرم را دور حیاط چرخاندم تا او هم وسط گریه، به خنده افتاد و بالاخره کنار حوض ولو شدیم. آیوی با هق هق گفت: «آووو، اسکارلت، خانوم فاکس بهم گفت تو مُردی. من... منم باور کردم، واقعاً باور کرده بودم. پدرمون هم باور کرده بود. بعدش دفترتو پیدا کردم و نوشته‌هاتو سر هم کردم، ولی هنوزم... هیچ‌وقت فکر نمی‌‌کردم...» آن وقت بود که متوجه شدم تنها نیستیم. پرستار و منشی از ساختمان بیرون آمده بودند، اما فقط آنها نبودند.»

«خانم فینچ با منشی برگشت تو ساختمان. کم مانده بود از ترس اینکه قانعش کنند باید مرا بگذارد و برود، جلوش را بگیرم. اما خودش گفت ترتیب همه‌چیز را می‌دهد و مرا مرخص می‌کند. من و آیوی شانه به شانه، روی نیمکت کنار حوض نشستیم. درست مثل دوران بچگی -یعنی سال‌ها قبل از اینکه آیوی به خانه‌ی عمه فیبی کوچ کند- که هر وقت پیش عمه فیبی می‌ماندیم، دوتایی کنار برکه‌ی حیاطش می‌نشستیم. بالاخره وقتی خیال آیوی را راحت کردم که حالم خوب و عقلم سرجایش است، همه‌چیز را برایم تعریف کرد. اینکه مجبورش کرده‌اند برود روک‌وود و خودش را جای من جا بزند، ماجراهایی که برای پیدا کردن صفحه‌های دفترچه داشته، دوست جدیدش آریادنی، خانم فاکس شیطان‌صفت و تشنه‌ی پول و دختر مخفی‌اش: خانم فینچ. برای اولین بار در زندگی‌ام، زبانم بند آمده بود.»

«خب معلومه که حاضر نشدم اعتراف کنم. تازه من مطمئن نیستم که دلم بخواد برم خونه. البته، خیلی دلم می‌خواهد از این جهنم برم بیرون، ولی پدر و نامادریم حتی یه خط نامه هم برام ننوشتن. اگه خبر دارن من اینجا زندونی‌ام، کک‌شون هم نمی‌گزه. تنها کسی که من براش اهمیت دارم آیویه که اونم احتمالاً خبر نداره و گرنه می‌آمد منو از اینجا می‌برد بیرون. این کار رو نمی‌کرد؟ به هرحال روزا می‌گذرن. اینجا منو شارلوت صدا می‌کنن و هر چی به‌شون می‌گم اسم من این نیست، فایده نداره. اینجا یه اتاق فسقلی قد سلول زندان دارم که جلو پنجره‌اش میله‌ی آهنی داره. دیواراش یه رنگ سبز نعناعی وحشتناکی داره که حالمو به هم می‌زنه و می‌خوام عق بزنم. اما تا حالا این‌قدر از وقتمو به این دیوارا زل زدم که می‌توتم عکس تک‌تک ترک‌های دیوار، همه‌ی حباب‌های رنگ که طبله کردن و تک‌تک تارهای عنکبوتشو براتون بکشم.»

مجموعه کتاب‌های اسکارلت و آیوی، مجموعه‌ای جذاب و هیجان‌انگیز و مناسب کودکان و نوجوانان 9 سال به بالا است. مجموعه کتاب‌‌های اسکارلت و آیوی بسیار مناسب نوجوان‌هایی است که عاشق کتاب‌های پر رمز و راز هستند. مدرسۀ شبانه‌روزی، دختران عجیب، معلم‌های وحشتناک، ضیافت‌های نیمه‌شب و رازهای عجیب این مجموعه هر نوجوانی را میخکوب می‌کند.

جلد دوم مجموعه کتاب‌های اسکارلت و آیوی (اتاق پنهان) از سایت گودریدز امتیاز 4.4 از 5 و از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.

- دختری که ماه را نوشید اثر کلی بارن هیل نویسندۀ آمریکایی است. این کتاب در سال 2017 برندۀ مدال نیوبری شد و داستان دختری به نام لونا است که به دست جادوگری به نام زان بزرگ می‌شود و قدرت‌های جادویی مهارناپذیری دارد و باید حالا هر چه زودتر پیش از آنکه دیر شود بتواند قدرت‌های جادویی خود را کنترل کند.