نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات پیدایش منتشر کرد:
یک مدرسهی شبانهروزی وهمآور در نیمهی شب، یک دفتر خاطرات سری، یک معلم وحشت آفرین، و معمایی که پشت آدم را میلرزاند، اما باید حل شود...
وقتی اسکارلت، خواهر دوقلو و دردسرساز آیوی خجالتی در مدرسهی روک وود ناپدید می شود، از آیوی دعوت میکنند جای او را بگیرد. آیوی باید مثل اسکارلت فکر کند، مثل اسکارلت رفتار کند و مثل اسکارلت بشود. آیوی،مصمم به حل معمای ناپدید شدن خواهرش، قبول میکند، و جستجوی حقیقت خیلی بیشتر از آنکه انتظار دارد پر مخاطره از آب در میآید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
مجموعۀ شش جلدی اسکارلت و آیوی، داستان دو دختر دوقلو به نام اسکارلت و آیوی است که شخصیتهایی کاملاً متضاد دارند. آنها مادرشان را پس از تولد از دست دادهاند و حالا پدرشان با زن دیگری ازدواج کرده است، زنی بداخلاق و بدجنس که مدام اسکارلت و آیوی را آزار میدهد. داستان جلد اول این مجموعه از اوایل دهۀ 1930 و یک مدرسۀ شبانهروزی شوم آغاز میشود. مدرسهای که خواهر آیوی، اسکارلت در آن مُرده و حالا آیوی قصد دارد هر طور شده راز مرگ خواهرش را کشف کند.
آیوی عاشق خواهر دوقلویش اسکارلت است. آن دو دقیقاً برعکس هم هستند. اسکارلت دختری شجاع و با اعتمادبهنفس و البته کمی مشکلساز است. برعکس آیوی دختری خجالتی است که هر چه به او بگویند انجام میدهد و اصلاً دوست ندارد باعث ناراحتی کسی شود. آیوی آخرین بار خواهر دوقلویش را درست قبل از رفتن او به مدرسۀ شبانهروزی روکوود دید. متأسفانه آیوی نتوانسته بود در امتحانات ورودی این مدرسه قبول شود. تا اینکه روزی خبر میرسد که اسکارلت مریض شده است و او پس از مدتی میمیرد.
پس از مرگ ناگهانی اسکارلت، نامهای به دست آیوی میرسد و از او میخواهند جای خواهرش را در مدرسه بگیرد. زمانی که آیوی به مدرسه میرسد متوجه میشود او نه تنها قرار است جای اسکارلت را بگیرد بلکه باید مثل اسکارلت رفتار کند و تظاهر کند که خواهرش است. یعنی او باید دمدمیمزاج، پرسروصدا، خشن و حتی کمی بیادب شود! اما چرا مدرسه آنقدر اصرار دارد که آیوی درست مثل اسکارلت رفتار کند؟ آیوی که برعکس اسکارلت بسیار خجالتی است تنها امیدش این است که اگر مثل اسکارلت رفتار کند بتواند بفهمد که چرا مدرسه سعی دارد اتفاقی که برای خواهرش افتاده را مخفی نگه دارد. او با کمک دوست جدیدش آریادنی، تلاش میکند تا بر ترسهایش غلبه کند و در مقابل مدیر شرور مدرسه خانم فاکس بایستد و کشف کند که واقعاً چه اتفاقی برای خواهرش افتاده است.
پس از مدتی آیوی متوجه میشود که اسکارلت سرنخهایی به شکل صفحاتی از دفتر خاطراتش در بخشهای مختلف مدرسه پنهان کرده است. آیوی تلاش میکند با کمک آریادنی معما را حل کند و حالا او نه تنها باید با مدیر مدرسه خانم فاکس مبارزه کند بلکه باید با یکی دیگر از دانشآموزهای مدرسه که مصمم است زندگی را برای او دشوار کند نیز مقابله کند. عمه فیبی نیز با اینکه مهربان است اما اصلاً نمیداند که آیوی گرفتار چه مخمصهای شده است و تنها بزرگسالی که امیدی به او میدهد معلم مهربانش، خانم فینچ است. مسئولین مدرسه دائماً آیوی را تحت نظر دارند و هر کاری میکنند تا رازهایشان را پنهان نگه دارند. آیا آیوی میتواند قبل از مشکوک شدن مدیر مدرسه معمای خواهرش را حل کند؟
«اسکارلت همیشه دوست داشت برایم پیامهای محرمانه بفرستد، اما او عادت داشت درِ پاکتهایش را خیلی سرسری ببندد و کافی بود فوتشان کنید تا درشان باز بشود، اما آن نامه خیلی محکم مهر و موم شده بود. نامه را تو دستم چرخاندم و دیدم به نام عمهام نوشته شده. با خودم فکر کردم باید بازش کنم. عمه فیبی ناراحت نمیشد اگر نامههایش را میخواندم. در واقع معمولاً هم این کار لازم بود چون خودش نامهها را تو راهرو روی هم انبار میکرد. وارد آشپزخانه شدم و روی یکی از آن صندلیهای لقلقو نشستم. این دفعه مهر پاکت را دقیقتر برانداز کردم. مهر سیاهی بود که نقش برجستهی پرندهای را روی یک درخت بلوط نشان میداد و زیرش با جوهر سیاه نوشته بود: «مدرسهی روکوود». مدرسهی روک وود. مدرسهی اسکارلت. چرا به عمه فیبی نامه نوشتن؟ در پاکت را با کارد کرهخوری باز کردم.»
«هِه، اسکارلتِ همیشگی. همه را مسخره میکرد، و مرا بیشتر از همه، اما من هیچوقت اهمیتی نمیدادم. یا سعی میکردم اهمیت ندهم. من و اسکارلت دوقلوهای آیینهای بودیم. قبل از تولدمان مادرمان فکر میکرد فقط یک بچه خواهد داشت، و بعد سر و کلهی من پیدا شد - یک نسخهی کوچکتر و ضعیفترِ خواهرم، اما دقیقاً شکل او. علامتهای مشخصهمان هم درست مخالف هم بودند؛ من چپدست بودم و اسکارلت راستدست. شوهر عمه فیبی یکبار به من گفت شاید قلبهایتان هم معکوس همدیگر باشند. من مثل عکس اسکارلت بودم که زنده شده باشد. کنار عمه فیبی روی نیمکت نشستم. تعجبی نداشت که تو فکر اسکارلت رفته بود، آخر اسکارلت همیشه محبوب همه بود، نترس، سرزنده، روباز و معاشرتی. اما من فقط آیوی بودم، آیویِ خجالتی.»
«احساس درماندگی میکردم. انگار مرا خرخر به طرف مدرسهی روکوود میکشیدند. جایی که فقط در خیالم دیده بودمش. اما با این حال وجودم را پر از وحشت میکرد. سعی کردم به خودم بگویم: شاید اتفاق خوبی باشه. یک شروع تازه، دوستای تازه، هر دوستی. هر چه باشد، اسکارلت همیشه گفته بود که دلش میخواهد من هم به آن مدرسه بروم و با او باشم. آنجا به او نزدیکتر بودم، مگر نه؟ بیمقدمه زدم زیر گریه و با عجله اشکهایم را پاک کردم. خودم را گول میزدم. تو تمام دنیا، روکوود آخرین جایی بود که دلم میخواست به آنجا پا بگذارم. آنجا جایی بود که اسکارلت... حتی فکرش هم مثل پتک به مغزم کوبیده میشد. نامهی نکبتی را پرت کردم روی چمن.»
مجموعه کتابهای اسکارلت و آیوی، مجموعهای جذاب و هیجانانگیز و مناسب کودکان و نوجوانان 9 سال به بالا است. مجموعه کتابهای اسکارلت و آیوی بسیار مناسب نوجوانهایی است که عاشق کتابهای پر رمز و راز هستند. مدرسۀ شبانهروزی، دختران عجیب، معلمهای وحشتناک، ضیافتهای نیمهشب و رازهای عجیب این مجموعه هر نوجوانی را میخکوب میکند.
سوفی کلورلی در سال 1989 در انگلستان به دنیا آمد و چهار ساله بود که اولین داستانش را نوشت. او مدرک کارشناسیاش را در رشتۀ نویسندگی خلاق و کارشناسی ارشدش را در رشتۀ نویسندگی اخذ کرد. ایدۀ نوشتن مجموعه کتابهای اسکارلت و آیوی در دانشگاه به ذهنش رسید و در نهایت اولین جلد این مجموعه در سال 2015 منتشر شد. مجموعه کتابهای اسکارلت و آیوی تاکنون به بیش از 6 زبان مختلف دنیا ترجمه شدهاند.
جلد اول مجموعه کتابهای اسکارلت و آیوی (دوقلوی گمشده) از سایت گودریدز امتیاز 4.4 از 5 و از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.
- مجموعه کتابهای خوبهای بد بدهای خوب رمانی فانتزی اثر سومان چینانی است که در سال 2013 منتشر شد. نویسنده در این رمان داستان دو دختر به نام سوفی و دوستش آگاتا را تعریف میکند. سوفی دختری خوب و مهربان است و آگاتا دقیقاً برعکس سوفی، شرور و بدذات است. یک شب جادوگری آن دو را میرباید و به مدرسۀ خیر و شر فرستاده میشوند. اما اشتباهی رخ میدهد و سوفی را به جای مدرسۀ خوبها، به مدرسۀ بدها میفرستند و آگاتا به مدرسۀ خوبها میرود و دوستی آنها در معرض آزمایش قرار میگیرد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
باسلام این کتاب واقعا قشنگ بود به نظر من این کتاب انسان تشویق به خواندن بقیه داستان میکنه
با سلام به نظر من یه کتاب خیلی قشنگیه و تقریبا خواننده رو به اینکه بقیه داستان و بخونه تشویق میکنه