شبی که گوزن ها در آتش سوختند

انتشارات افراز منتشر کرد:
امان از گوزن ها، سينما رکس و صداي ليک و سنج و دمامي که بي گاه دست مرا ميگيرند و به گورستان آبادان ميبرند، گورستاني که پر است از بوي ليک، گريه و چهره هايي که زير لايه اي ز اشک و گل برق ميزد. گورهاي بي نام، اجساد سوخته ي بي نام، گورهاي انفرادي، گروهي و دسته جمعي و زنان مويه گري که جز زلف پريشان براي پنجه هاي باد ندارند.
سنج ها، امان...امان از دمام ها و پدران و مادران و خواهراني که خاک به خاک و گور به گور، دنبال ردي از سوخته ي خود بودند ونمي يافتند. من با اين تصاوير پير شدم و هيچ وقت فکر نميکردم که چنين دنياي پس از شصت سالگي ام را آشفته کنند که پناه ببرم به کلماتي که بوي خاکستر ميدهند و هميشه مي انديشيدم هرگز سراغ من و خواب من نخواهند آمد.
فروشگاه اينترنتي 30بوک