سرگیجه

(6)
نویسنده:

1,000,000ریال

900,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
631

علاقه مندان به این کتاب
6

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب سرگیجه

انتشارات کلاغ منتشر کرد:
می دانم روزی که از اینجا بروم، غمگین خواهم شد. حتما چشم هایم از اشک تر می شود. به هر حال، ریشه های من این جاست. تمام فلزات سنگین را مکیده ام، رگ هایم پر از جیوه است و مغزم مملو از سرب. در تاریکی می درخشم، پیشابم آبی رنگ است، ریه هایم مثل کیسه ی جاروبرقی پر است و با این حال، می دانم روزی که از اینجا بروم، حتما اشکم سرازیر می شود. طبیعی است، من این جا دنیا آمده ام و بزرگ شده ام. هنوز هم به یاد دارم چطور در بچگی جفت پا توی چاله های روغن می پریدم و وسط زباله های بیمارستانی غلت می زدم. هنوز صدای مادربزرگ را می شنوم که با فریاد به من می گفت مراقب لوازمم باشم. لقمه هایی که با گریس سیاه برای عصرانه ام آماده می کرد ... و مربای لاستیکی سیاهی که مزه ی پرتقال تلخ، اما کمی تلخ تر، میداد...
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • شیوا رجبی
    • پاسخ به نظر

    کتاب خیلی قشنگیه، فضاسازی نویسنده عالیه، از خوندنش خیلی لذت بردم

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    آدم حتا به بدترین جاها هم دل بستگی پیدا می کند. مثل دوده یی که به ته بخاری می چسبد.

عیدی