نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات اختران منتشر کرد:
هوا سرد بود.
قرارِ سرخیِ آسمانِ زمستان در شب، برف روز است.
اما نه برف آمد نه ثریا.
اول ها وقتی با تفنگ یک سرباز عراقی رو از دور میزدیم دست میزدیم و سوت میکشیدیم، مثل آرتیست بازی سینما بود... چند سرباز عراقی رو از دور همین جوری زدم و کیف کردم. اما یه دفه... یهو سر یه پیچ با یه سرباز دشمن روبرو شدم. صورت به صورت شدیم... هر دومون خشک شده بودیم، اون بیچاره عین من بود. مثل اینکه اونم فقط از دور میزد.
من بیاختیار زدم. عجب دردی تو صورتش بود. دیگه مث بازی نبود... بعد یکی دو روز راس راسی گرفتار اون صورت شدم... دیگه یه جورایی پشت جبهه سرمو گرم میکردم. میگفتم اون از من آدمتر بود. برا اینکه نتونست بزنه. من تونستم. از جنگ همین برام مونده.
این همه فیلم جنگی دیدم، هیچ کس نمی تونه درد و وحشتو مثل اون بازی کنه... درد واقعی بازی کردن نیس. سینما هم نمیتونه. سینما و هنرپیشه ها شکل درد و ادا در میارن. اصلش اینجوری نیست. خود درد تو ذات اون گولّه و گوشته... .
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
این کتاب بی نظیره من خیلی وقت پیش خوندمش، اینو گرفتم برای هدیه دادن جلد روش عالیه جنس برگه هاش عالی داستان و قلم نویسنده هم که حرف نداره