هستی آیینه

انتشارات اختران منتشر کرد:
اينها دردناک است، اگر کسي در زندگي اش براي يک بار هم که شده، يک طرح از بدن انسان زده باشد، حتي يک طراحي کوچک، محال است بتواند صحنه ي اعدام يک انسان را تماشا کند. بدن يک انسان زيباست، چون نظام نسبت هاي طلايي ست . اين ها به زن و درخت و طبيعت و همه چيز تجاوز ميکنند. من گاهي از ديدار غروب، تا مرز سکته پيش رفته ام. نفسم از لحظه ي سقوط افتادن آفتاب بند مي آيد. عظيم است. اتفاق مهم کيهاني ست. راه رفتن يک آدم و پاها براي من حيرت آور است. در پاها رفتارهاي زيادي مي بينيد. گاهي اوقات پاها شبيه چهره ي انسان ميشوند. من در فيلم هام؛ اينسرت هاي زيادي از پا گرفته ام. همين طور نماهاي زيادي از دست ها، دست ها ميتوانند فضا بسازند. من از حرکت دست ها دچار هيجان ميشوم؛ اينکه در نهايت اين دست در کجا ميخواهد بايستد. وقتي يک دست تکان ميخورد، حادثه ي مهمش اين است که کجا ميخواهد بايستد.
ايستادن و حرکت دست، اتفاق مهمي ست. قلب انسان از تصورش مي ايستد. ديوانه آساست. اينها ديوانپي نيست. اينها تحليل ذرات هستي است. اين فهم زيبايي ست. من هيچ گاه زندگي نکرده ام، اين بد است. نزديکانم اين را بارها به من گفته اند. درست است...
آن قدر مسئله در من پيچيده است که زندگي کردن را فراموش کرده ام.
حالا دارم خسته ميشوم...
فروشگاه اينترنتي 30بوک