%10
دفعات مشاهده کتاب
154
علاقه‌مندان به این کتاب
0
می‌خواهند کتاب را بخوانند.
0
کتاب را پیشنهاد می‌کنند
0
کتاب را پیشنهاد نمی‌کنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات جامه دران منتشر کرد:
هوا تاريک و روشن بود. اولدوز در صندوقخامه نشسته بود، عروسک گنده اش را جلوش گذاشته بود و آهسته آهسته حرف مي زد.
...راستش را بخواهي، عروسک گنده، توي دنيا من فقط تو را دارم. ننه ام را مي گويي؟ من اصلا يادم نمي آيد. همسايه مان مي گويد خيلي وقت پيش بابام طلاقش داده و فرستاده پيش دده اش به ده...
فروشگاه اينترنتي 30 بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9645858720
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
72 صفحه
نوبت چاپ
4
وزن
135 گرم
سال انتشار
1398
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقه‌ات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
تسنیم کاظمیان
03 آذر 1398
1
اولدوز نشسته بود تو اتاق. تک و تنها بود. بيرون را نگاه مي کرد. زن باباش رفته بود به حمام. در را قفل کرده بود. به اولدوز گفته بود که از جاش جنب نخورد. اگرنه، مي آيد پدرش را درمي آورد. اولدوز نشسته بود تو اتاق. نگاه مي کرد. فکر مي کرد. مثل آدمهاي بزرگ تو فکر بود. جنب نمي خورد. از زن باباش خيلي مي ترسيد. تو فکر عروسک گنده اش هم بود. عروسکش را تازگيها گم کرده بود.
بریدهها (1)
تسنیم کاظمیان
03 آذر 1398
1
اولدوز نشسته بود تو اتاق. تک و تنها بود. بيرون را نگاه مي کرد. زن باباش رفته بود به حمام. در را قفل کرده بود. به اولدوز گفته بود که از جاش جنب نخورد. اگرنه، مي آيد پدرش را درمي آورد. اولدوز نشسته بود تو اتاق. نگاه مي کرد. فکر مي کرد. مثل آدمهاي بزرگ تو فکر بود. جنب نمي خورد. از زن باباش خيلي مي ترسيد. تو فکر عروسک گنده اش هم بود. عروسکش را تازگيها گم کرده بود.
شاید بپسندید
از این نویسنده
63٬000 تومان
70٬000
%10