کسی به سرهنگ نامه نمینویسد

انتشارات آريابان منتشر کرد: داستان روايت روزگار سرهنگ پيري است که سال‌ها در انتظار رسيدن نامه‌اي از طرف دولت به سر مي‌برد تا براي شرکت و خدمات‌اش در يک جنگ داخلي بسيار قديمي مبلغي به عنوان مقرري براي او در نظر گرفته شود. سرهنگ در حالي که در شرايط بسيار وخيم مالي قرار دارد (مانند شرايط مارکز در حين نوشتن اثر) تصميم دارد تا با مقرري مورد انتظار علاوه بر ترتيب دادن يک زندگي آبرومندانه براي خودش و همسرش، خروس جنگي پسرش که چند ماه پيش حين توزيع مخفيانه اعلاميه‌هاي ضد دولتي کشته شد را نيز پرورش دهد. انتظار او براي دريافت نامه مزبور ادامه مي‌يابد و آن نامه هرگز به دست او نمي‌رسد. او که به پيروزي خروس جنگي به چشم نوعي انتقام مرگ پسرش نگاه مي‌کند در شرايط سختي قرار مي‌گيرد که وادار به انتخاب راهي ميان زندگي سخت و حفظ و پرورش خروس براي انتقام يا فروش خروس براي ادامه زندگي مي‌شود. مارکز شخصيت سرهنگ اين رمان را از سرگذشت پدربزرگ‌اش که از سرهنگ‌هاي درگير در جنگ‌هاي داخلي کلمبيا بود الگو برداري کرده‌است. فروشگاه اينترنتي 30بوک