کتاب حاضر، مجموعهاي از سرودههاي مرحوم سيد حسن حسيني شاعر و نويسندة متعهد است که در سه فصل گرد آمده است. شعرهاي مجموعه در قالبهاي: غزل، رباعي، مثنوي و سپيداند که گزيدهاي از سرودههاي قبل از انقلاب و پس از انقلاب را شامل ميشود. فصل اول کتاب که تحت عنوان سرودههاي سحرزاد آورده شده به گزيدهاي از سرودههاي پس از انقلاب اختصاص دارد. بهاريه نخستين غزل حسيني است که با آمدن مراد آن مرحوم حضرت امام (ره) سروده شده چنين آغاز ميشود: بهاران آمد و بگشود بر ياران دري ديگر نظر بر خاک ميهن کن که بيني منظر ديگر ببين مهر فروزان را که ديگرگونه ميتابد تو گويي پرتوافشاند ز بام خاوري ديگر حسيني در اين غزل خودش را همآواز حضرت امام (ه) ميداند و حسيني شدنش را نيز در اين راه ميستايد؛ «همآواز خميني شو، ز جان و دل حسيني شو / بزن در عرصه عالم صلاي محشري ديگر» وي ورود حضرت امام (ره) را طلوع باور ديگر ميداند و آن را مبارک ميخواند. با رود آن بزرگ مرد خدايي، مرگ باورهاي پوشالي را به چشم سر ميبيند: کنون در صبحگاه مرگ باورهاي پوشالي مبارک باد بر ياران طلوع باور ديگر ساير غزلها و مثنوي اين فصل در چنين فضايي قد کشيدهاند و در آن به شهيدان بزرگ: «از نسل سرخ سر به داران»، پاسداران مرزهاي ميهني، رزمندگان اسلام، عرض ارادت نموده و ياد و خاطره آنان را گرامي داشته است: «آنان که حلق تشنه به خنجر سپردهاند آب حيات از لب شمشير خوردهاند» گراميداشت ياد شهيدان هفتم تير، رجايي و باهنر، آيت الله دستغيب و سرداران بزرگ اسلام يادوارة زيبايي در اين فصل به خود اختصاص دادهاند: «خطبة خون تو آغاز نماز ديگر است جسم گلگون تو آيينة راز ديگر است نشود زمزمة خون شهيدان خاموش سوز عرفاني اين نغمه ز ساز ديگر است» فصل دوم کتاب که عنوان شبسرودهها را به خود اختصاص داده گزيدهاي از سرودههاي پيش از انقلاب اسلامي است که روح مبارزهجويي، انقلاب و قيام در آن نفس ميکشد: «در اين حصار کهنة اجدادي با اينکه خواب مرهم صد زخم کهنه است با لاي لاي داية شب هرگز خوابم نميبرد!» فصل دوم کتاب مربوط به سپيدسرايي آن مرحوم است. پايان کتاب به دفتر رباعي دکتر حسن حسيني اختصاص دارد که زيباترين رباعيهاي زبان و ادبيات فارسي را در خود جا داده است. «خرمن کفر» رباعي از حسيني است که تقديم به معلم شهيد دکتر علي شريعتي شده است: «آن لاله که داغي به دل ما زد و رفت بر مردهدلان بانگ مسيحا زد و رفت چون شمع به جمع عاشقان شعله کشيد در خرمن کفر آتش «لا» زد و رفت» همصدا با حلق اسماعيل براي علاقهمندان که سرودههاي مرحوم حسيني را با هم ميخواهند خالي از لطف نيست.
شاید بپسندید














از این نویسنده













