انتشارات ثالث منتشر کرد:
بر اساس گزارش ها، در اوايل فرن نوزدهم، ملواناني که درون رود تيمز مي افتادند. غرق نميشدند بلکه با تنفس گاز سمي و بدبوي اين رودخانه که در حکم فاضلاب لندن بود خفه ميشدند. قدم زدن ميان خيابان هاي باريک شهرهاي قرون وسطا حکم رد شدن از تونل وحشت بود. مدفوع همه جا انباشته بود، در خيابان ها، در شاهراه ها، در کالسکه ها... ادرار در حال تجزيه کردن و از هم پاشاندن نماي بيروني ساختمان ها بود...عدم وجود مجراي دفع زباله و فضولات که حاصل وضعيت اجتماعي بود، همه پاريس را تهديد به فرايند گنديدگي و پوسيدگي ميکرد. با وجود اين، آنچه به ذهن خطور ميکند اين است که در آن روزگار، خطرات چشم و گوش را مي آوردند و بنابراين قابل حس بودند، در حالي که خطرات تمدن امروز نوعا از دايره درک ميگريزند و مانند مسمويت مواد غذايي يا تهديد هسته اي در سيطره فرمول هاي شيميايي و فيزيکي جاي گرفته اند.
در گذشته، ردپاي خطرات تنها به عرصه کم دامنه فناوري بهداشتي ميرسيد، اما امروزه ريشه در توليد بيش از حد فرآورده هاي صنعتي دارد. بنابراين، خطرات امروز، به خاطر تهديد کردن عرصه طبيعت جهاني (انسان ها، حيوانات و گياهان) و به خاطر علل مدرنشان، با نمونه هاي به ظاهر مشابه در سده هاي مياني تفاوت اساسي دارند. اين ها خطرات مدرن سازي اند.
فروشگاه اينترنتي 30 بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













