%10


دفعات مشاهده کتاب
1395
علاقهمندان به این کتاب
6
میخواهند کتاب را بخوانند.
1
کتاب را پیشنهاد میکنند
1
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
1
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات چشمه منتشر کرد:
کیانوش: منظورت اینه چون من رو دوست داری میخوای گند بزنی به همهی احساسی که به تو دارم؟ منظورت اینه، درسته؟
هاله: ببین کیا، رفتن توی فاضلاب، معنیش این نیست که تا آخر عمر تبدیل شدهای به یه تیکه آشغال بوگندو، شاید معنیش این باشه که برای رسیدن به بهشت گاهی باید تا گلو برید توی کثافت.
کیانوش: دست بردار، هاله، بهشت کجا بود؟ برای کسی که تا گلو میره تو کثافت دیگه بهشتی وجود نداره. منظورم اینه ممکنه تو بهشت باشه، اما همیشه بوی گند میده. یه بو گندو تو بهشت.
فروشگاه اينترنتي 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9786002299987
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
37 صفحه
نوبت چاپ
5
وزن
50 گرم
سال انتشار
1403
معرفی کتاب پیادهروی در ماه اثر مصطفی مستور
پیادهروی در ماه نمایشنامهای جذاب و خواندنی اثر مصطفی مستور نویسنده و پژوهشگر ایرانی است که اولینبار در سال ۱۳۹۷ منتشر شد. وقایع این نمایشنامه در یک کافهٔ کوچک رخ میدهد و شخصیتهای آن هر کدام دور یک میز در کافه نشستهاند و از مشکلات و موانع و دغدغههای زندگیشان با یکدیگر حرف میزنند. نویسنده با این نمایشنامه سعی دارد به توصیف تکرار و روزمرگیها عدهای جوان بپردازد و از دغدغهها و مشکلات این قشر بگوید.
چرا باید کتاب پیادهروی در ماه را بخوانیم؟
پیادهروی در ماه نمایشنامهای متفاوت و خواندنی است که نویسنده در آن به طرزی متفاوت دغدغهها و مشکلات جوانان را به تصویر کشیده است. اگر به نمایشنامه خواندن علاقه دارید، حتماً این کتاب را بخوانید.
جملات درخشانی از کتاب پیادهروی در ماه:
«سیامک: موضوع الان این نیست که چی درسته و چی غلطه. موضوع اینه که چی غلطه و چی غلطتره. خدایا! از وقتی به دنیا اومدم مدام دارم بین طاعون و تیفوس یکی رو انتخاب میکنم... اینطوریه دیگه... (هاله و کیانوش بهتزده خیره به سیامک نگاه میکنند.) چرند میگم؟ ممکنه. (سکوت.) اما چرندتر اینه که همینطور بمونیم تا مثل خر گیر کنیم تو گل. (تندتند شروع میکند به خوردن شیرینی توی بشقابش.) چی میگی کیا؟
کیانوش: کثافت!
سیامک: به نظر منم یارو کثافته اما دعا میکنم آخریش باشه. حداقل تا وقتی ویزای سهساله بیاد دستتون هاله؟
هاله: خیکی آشغال!
سیامک: نیومدیم اینجا فحش بدیم به یارو. وقتی ویزاتون رو گرفتنید میتوانید هر چی دلتون بخواد بهش فحش بدید... حتی آبدار. (سکوت.) خوب طاعون اینه که از خیر پناهندگی میگذرید و کیا به خاطر گندی که زده ده پونزده سال میره اون تو. وقتی برمیگرده تقریبا چهل سالشه. با موهای جوگندمی و احتمالا چند تا چروک روی صورتش. هاله هم سی و شش هفت سالشه اون موقع. ببخشید دارم مثل سگ حرف میزنم، ولی طاعون بهتر از سگ نیست.
کیانوش: بس کن سیا! هی این وضعیتِ گُه رو هم نزن.
سیامک: اتفاقا تا هم نزنی و بوش بلند نشه نمیتونید بفهمید کدومش گندتره. دونستن اینکه کدومش گندتره شما رو بهتر به تصمیم میرسونه. منظورم هر دوتاتونه.
هاله: اون حرومزاده فقط یهبار من رو دیده. اونم از پشت شیشهٔ باجه.»
«مینو: یه سفر کوتاه؛ چهارشنبه میریم جمعه برمیگردیم. شیوا تو هم مثل من چهارشنبهها کلاس نداری. فرشته تو چی؟
فرشته: کلاس دارم، ولی اگه پکیج خوبی داری، نازی رو میذارم جام برای بچهها قورباغه تشریح کنه و خودم باهاتون میآم سفر.
شیوا: پکیجهای مینو همیشه عالیه!
مینو: میریم کیش؛ دریا، سیفود، ورقبازی، دوچرخه، موزیک، رقص، جیغ، دلفین، خرید.
فرشته: تصویب شد.
شیوا: من کلاس ندارم ولی نمیتونم بیام. جمشید دوست نداره آخر هفتهها تنهاش بذارم.
مینو: تو که گفتی جمشید میگه زن و شوهر گاهی باید تنها باشن و به هم اجازهی تنفس بدن!
فرشته: (با خنده) احتمالا این آخر هفته تنفس نمیخواد.
شیوا: دقیقا. زمان تنفس رو خودش تعیین میکنه.
مینو: حالا اینبار ازش مرخصی بگیر.
فرشته: خوبه که بچه ندارید.»
کیانوش: کثافت!
سیامک: به نظر منم یارو کثافته اما دعا میکنم آخریش باشه. حداقل تا وقتی ویزای سهساله بیاد دستتون هاله؟
هاله: خیکی آشغال!
سیامک: نیومدیم اینجا فحش بدیم به یارو. وقتی ویزاتون رو گرفتنید میتوانید هر چی دلتون بخواد بهش فحش بدید... حتی آبدار. (سکوت.) خوب طاعون اینه که از خیر پناهندگی میگذرید و کیا به خاطر گندی که زده ده پونزده سال میره اون تو. وقتی برمیگرده تقریبا چهل سالشه. با موهای جوگندمی و احتمالا چند تا چروک روی صورتش. هاله هم سی و شش هفت سالشه اون موقع. ببخشید دارم مثل سگ حرف میزنم، ولی طاعون بهتر از سگ نیست.
کیانوش: بس کن سیا! هی این وضعیتِ گُه رو هم نزن.
سیامک: اتفاقا تا هم نزنی و بوش بلند نشه نمیتونید بفهمید کدومش گندتره. دونستن اینکه کدومش گندتره شما رو بهتر به تصمیم میرسونه. منظورم هر دوتاتونه.
هاله: اون حرومزاده فقط یهبار من رو دیده. اونم از پشت شیشهٔ باجه.»
«مینو: یه سفر کوتاه؛ چهارشنبه میریم جمعه برمیگردیم. شیوا تو هم مثل من چهارشنبهها کلاس نداری. فرشته تو چی؟
فرشته: کلاس دارم، ولی اگه پکیج خوبی داری، نازی رو میذارم جام برای بچهها قورباغه تشریح کنه و خودم باهاتون میآم سفر.
شیوا: پکیجهای مینو همیشه عالیه!
مینو: میریم کیش؛ دریا، سیفود، ورقبازی، دوچرخه، موزیک، رقص، جیغ، دلفین، خرید.
فرشته: تصویب شد.
شیوا: من کلاس ندارم ولی نمیتونم بیام. جمشید دوست نداره آخر هفتهها تنهاش بذارم.
مینو: تو که گفتی جمشید میگه زن و شوهر گاهی باید تنها باشن و به هم اجازهی تنفس بدن!
فرشته: (با خنده) احتمالا این آخر هفته تنفس نمیخواد.
شیوا: دقیقا. زمان تنفس رو خودش تعیین میکنه.
مینو: حالا اینبار ازش مرخصی بگیر.
فرشته: خوبه که بچه ندارید.»
خلاصهٔ کتاب پیادهروی در ماه:
صحنهٔ این نمایشنامه کافهٔ کوچکی است با دیوارهای آجری مدور که چند تابلوی نقاشی جابهجا به دیوارها آویزان شده است. فضای کافه پر از دود سیگار و به لحاظ هندسی دایرهای است که پنج میز با فواصل مساوی بر محیط دایرهٔ کف قرار گرفتهاند. صحنهٔ نمایش کاملا تاریک است و با انداختن نور موضعی به اولین میز نمایش آغاز میشود. نمایشنامه با دیالوگ شخصیتهای میز اول شروع میشود. سیامک ۳۲ ساله، هاله ۲۳ ساله و کیانوش ۲۷ ساله پشت این میز نشستهاند. شخصیتهای دیگر نیز پشت میزهای مختلف نشستهاند و به نوبت از مشکلات و دلمشغولیهای خود میگویند. جوانهای میز اول از دغدغهها و دلیلی که مجبور به مهاجرت شدهاند میگویند. در میز دیگری سه دختر برنامهٔ سفر میریزند و یکی از آنها برای آمدن مشکل دارد. در میز سوم چند نفر قصد دارند یک قرارداد تجاری ببندند و راجع به راههای گریز از قانون با یکدیگر بحث میکنند.
اگر از خواندن کتاب پیادهروی در ماه لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• کتاب فرضیه زمین مسطح نمایشنامهای دیگر از مصطفی مستور نویسندهٔ ایرانی است. این کتاب سومین نمایشنامهٔ این نویسنده است. او در این نمایشنامه به مسائل فلسفی و هستیشناسی وجودی پرداخته است و داستان نمایشنامه را حول همین مضامین پیش بُرده است.
• کتاب دویدن در میدان تاریک مین نمایشنامهای چهار پردهای از مصطفی مستور نویسندهٔ ایرانی است. این نمایشنامه در پادگانی جریان دارد که اختناق شدیدی برپاست و سربازها و آدمهایی که در آنجا هستند را سخت شکنجه میکنند. در حقیقت شاهد هستیم که فرمانده مرکز، امیرماهان و یاقوت را به دلیل عاشق شدن و تفکر در مورد چیستی دنیا و خدا مورد بازخواست قرار میدهد.
• کتاب دویدن در میدان تاریک مین نمایشنامهای چهار پردهای از مصطفی مستور نویسندهٔ ایرانی است. این نمایشنامه در پادگانی جریان دارد که اختناق شدیدی برپاست و سربازها و آدمهایی که در آنجا هستند را سخت شکنجه میکنند. در حقیقت شاهد هستیم که فرمانده مرکز، امیرماهان و یاقوت را به دلیل عاشق شدن و تفکر در مورد چیستی دنیا و خدا مورد بازخواست قرار میدهد.
دربارۀ مصطفی مستور: نویسنده و پژوهشگر ایرانی

مصطفی مستور داستاننویس، پژوهشگر و مترجم ایرانی در سال ۱۳۴۳ در اهواز به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در رشتهٔ مهندسی عمران در دانشگاه شهید چمران اهواز شروع کرد و دورهٔ کارشناسی ارشدش را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در همین دانشاه به پایان رساند. اولین اثر این نویسنده «دو چشمخانهٔ خیس» بود که در سال ۱۳۶۹ منتشر شد و در همان سال در مجلهٔ «کیان» به چاپ رسید. اولین و معروفترین رمان این نویسنده «روی ماه خدواند را ببوس» است؛ داستانی که بر پایهٔ اصول فلسفی نوشته شده و نویسنده در آن سعی کرده است تا افکار دینی، معرفتشناسی و جامعهشاسی را از زبان شخصیتهای داستانش مطرح کند. مصطفی مستور نویسندهٔ محبوبی است و در میان کتابخوانان طرفداران زیادی دارد. بیشتر کتابهای وی مجموعه داستانهای کوتاه هستند. مستور نمایشنامه نیز نوشته و به زبان انگلیسی نیز مسلط است و چندین ترجمه هم در کارنامهٔ خود دارد. چند مجموعه داستان کوتاه و یک کتاب در مورد کارگردان محبوبش کیشلوفسکی از عناوینی هستند که ترجمه کرده است. مستور گاهی هم شعر میگوید و از او یک مجموعه شعر نیز به چاپ رسیده است. این نویسنده در سالهای ۷۹ و ۸۰ برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان سال از جشنوارهٔ قلم زرین شد و همچنین برای نوشتن رمان «روی ماه خداوند را ببوس» برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان شد. همچنین این نویسنده لوح تقدیر از نخستین مسابقهٔ داستاننویسی صادق هدایت را دریافت کرده است.
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده













