

از خاک و خاکستر (مصدق)
انتشارات مصدق منتشر کرد:
«امي هارمون» روزنامه نگار و نويسنده برجسته آمريکايي است که تاکنون سيزده رمان به رشته تحرير در آورده و اکثر آنها جز پر فروشترين کتاب هاي نشريات «يو اس اي تودي» و «نيويورک» بوده اند.آثار او در سرتا سر جهان به بيش از هجده زبان ترجمه و منتشر شده اند که از جمله آن ها مي توان کتاب هاي «پرنده و شمشير» و« يک آبي متفاوت» را نام برد.
کتاب «از خاک و خاکستر» اثري متفاوت از اين نويسنده برجسته است که در آن مي توان به معناي واقعي کلمه،در هم آميتختن و از نو متولد شدن را يافت. نام کتاب از حرفه خانوادگي شخصيت اصلي داستان که شيشه گري است گرفته شده و اشاره اي است به مواد سازنده شيشه و استعاره اي است از زيبايي اي که از هيچ خلق مي شود.تولدي دوباره از خاک شن و خاکستر.
داستان اين کتاب حول حوادث جنگ جهاني دوم و اشغال ايتاليا به دست نازي مي گذرد و موضوع اصلي آن مصائبي است که در اثر سياست هاي پاک سازي نژادي هيتلر بر سر يهوديان آمده آمده و موجب دستگيري و مرگ بسياري از آن ها شده است،که در اين ميان «ايوارسلي» و «آنجلو بيانکو» شخصيت هاي اصلي داستان،حماسه اي از عشق و تلاش براي بقا مي سازند. در واقع اين داستان بيانگر تلاش هاي انسان هاي آزاده براي نجات جان بشريت است و به ما مي گويد ارزشه اي بسياري فراتر از نژاد،رنگ پوست،مليت،زبان و مذهب وجود دارد که انسان ها را به هم پيوند مي دهد.
در بخشي از اين کتاب مي خوانيم:
«اگر خدا،تنها خداي بعضي ها باشد که خدا نيست...هست؟ چه همه او را به يک نام بخوانند و چه نخوانند. من پدرم را بابا صدا مي زنم. آنجلو از پدرش با لفظ «پاپا» نام مي برد.اينکه چطور صدايش مي کنيم چه اهميتي دارد؟ اگر دعايمان خالصانه باشد،اگر عشق مان به او ما را به عشق ورزيدن ،خدمت کردن،بخشيدن و انسان بهتري بودن رهنمون کند،چگونه دعا کردن مان چه اهميتي دارد؟اما به گمانم مهم باشد. متاسفانه،هست؛زيرا که دعاهاي من مي توانست مرا به کشتن دهد .ايورسلي»
فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













