نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

انتشارات سفيرقلم منتشر کرد:
نامه به کودکي که هرگز زاده نشده را مي توان به نوعي بهترين کتاب اوريانا فلاچي ناميد. اين کتاب با زوايه ي ديد اول شخص و در قالب نامه اي از طرف يک زن جوان که گويا خود فالاچي است خطاب به جنيني که رحم خود بارار است نوشته شده است. او در اين کتاب مي کوشد تا فرزند نازاده اش را زا مصائب دنيا، ناملايمات و بي رحمي هاي آن آگاه سازد.
نامه به کودکي که هرگز زاده نشد فريادي است از خشم نسبت به آنچه بر سر بشر آمده است، در عين حال از عشق مادر شدن نيز مي گويد. کتاب کوچکي که از نخستين سطر تا انتها سرشار از احساس شادي، ترس، مهرباني، ياس، خشم، اميد، افسردگي و اضطراب است.
اگر ثروتمند باشي سرما برايت به يک تفريح تبديل مي شود، پالتوي پشمي مي خري، خودت را گرم مي کني و به اسکي مي روي، برعکس اگر فقير باشي، سرما برايت به يک بدبختي تبديل مي شود و مي آموزي که حتي از زيبايي يک منظره سفيد پوشيده از برف متنفر باشي. کودک من، تنها در آنجايي که تو هستي، تساوي و برابري وجود دارد مثل آزادي اما به راستي آيا لازم است تو بيايي و همه اين بي عدالتي ها و نادرستي ها را ببيني؟
فروشگاه اينترنتي 30بوک