قلعه هشتم

قلعه هشتم

(2)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
101

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
1

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب قلعه هشتم

انتشارات تیسا منتشر کرد:
در نگاهی طعنه آمیز و مغرورانه چشمانش را به نگاهم دوخته بود. چنگ بر آوای سکوت کشید و لب به سخن گشود. گفت:
(نامم آناهید است. برای همراهی ات به کاخ آمده ام، همراه من بیا.)
بسان خورشید گرم و تابان بود. هم می درخشید و هم می سوزاند. نگاهی عمیق و با نفوذ داشت تا حدی که دلیل رنگ باختن همه ی چیزهای اطرافش بود. هر بار به چشمانش نگاه می کردم در اطرافش همه چیز محو و نابود می شد و قدرت دیدن را از دست می دادم، مثل اینکه به یک نقطه ی نورانی خیره باشم، دیگر بعد از آن چیزی نمی دیدم. وقتی نگاه می کرد وجودم قربانی اش می شد.)
در نگاه این زن زیباترین غریبه را می بینم. او زیباست. وسوسه ای سنگین و پربهاست. نابودی ام را در او می بینم. وقتی او را محو کنم بیهوده است، بیهوده مثل همه ی چیزهای اطرافم. او زیباترین فریبنده است. فریبنده ترین فریباست. من فربهم از فریب این فریبا!
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی