کال می توانست دشت باز و بزرگ روبهرویش و سایههای کلبه ها را ببیند. او به یاد حرکت لب های جنیفر و آخرین حرف هایش افتاد: کیمیا، کیمیا، ازش دوری کن! اما کیمیا توی مهمانی کنار چه کسی بود؟ لازم بود که در مورد دوری از چه کسی به او هُشدار بدهند؟ فقط دوستانش... و نامزدش!
در یک کلام بیییینظیییر
آخراش بغض کردم😭😭ولی خیلییییی خوبه ...پیشنهاد میکنم حتماااااا بخونیدش
خیلی باحال بود...