

روان شناسی انسان قدرت گرا (رشد)
انتشارات جوانه رشد منتشر کرد:
در اساطير يوناني از راهزني به نام پروکرست ياد شده است که در معبري کوهستاني زندگي مي کرد. اين راهزن بعد از دستبرد به امول مسافراني که از آن معبر مي گذشتند، آن ها را به خانه اش مي برد، بر تخت خود مي خوابانيد و تلاش مي کرد تا آن ها را به اندازه تخت خود در آورد؛ اگر پاي مسافري بلند بود، پروکرست با شمشير خود آن را مي بريد و اگر کوتاه بود، آن قدر او را مي کشيد تا جان مي داد.
اسطوره پروکرست، مانند تمامي اسطوره ها، واقعيت دنياي ما را نشان مي دهد؛ دنيايي مشحون از قدرت گرايي در مناسبات بين آدميان که با پروکرست ها، شمشيرها و تخت ها ساخته شده است و بدون ترديد هر يک از ما زماني بر يکي از اين تخت ها خوابيده يا ديگران را بر آن نشانده ايم. همه ما آگاه يا ناآگاه، تحت تاثير تعليم و تربيتي که ديده ايم، در زمينه رفتار، گفتار و ابراز عقايد، قدرت گرا و به هيئت پروکرستيم هميشه سعي مي کنيم ديگران را بر تخت هايي بنشانيم که اندازه خود ماست و آن گاه آن ها را با لذتي ساديستي بکشيم يا کوتاه کنيم و اگر بر اثر هيجان و احساسات کسي را کشيديم و بيش از اندازه بلند شد، با شمشير خود کوتاه کنيم.
منشأ قدرت گرايي و علاقه ما به قدرت، ضمن اينکه ريشه در تاريخ اجتماعي ما دارد، به تعليم و تربيت ما، به ويژه در دوران کودکي، بستگي دارد. اغلب ما از دوران کودکي تا جواني تحت سلطه و قدرت اطرافيانمان بوده ايم و در حقيقت با نگاهي پروکرستي بزرگ شده ايم. اغلب اطرافيان ما دوست داشتند عقايدشان را بر ما تحميل کنند و ما را مطابق ميل خود پرورش دهند؛ يعني مثل آن ها فکر، احساس و رفتار کنيم. تنبيه با چوب و فلک معلم زمزمه محبت تلقي مي شد و در دانشگاه نيز با وضعيتي کمابيش مشابه روبه رو بوده ايم و در نتيجه تعليم و تربيتي از اين دست، گرايش به قدرت در ما شکل گرفت و ما دراري مَنِشي قدرت گرا شديم؛ منشي که همواره ما را وا مي دارد ( در شرايط مساعد) تحت تاثير سلطه و قدرت ديگران قرار بگيريم يا اينکه بر ديگران اعمال سلطه و زور کنيم. داراي اين استعداد بالقوه شديم که در برابر قوي تسليم شويم و در برابر ضعيف زورگويي کنيم - کاري که پروکرست با مسافران ديار خود مي کرد.
فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید













